چکیده:
بحران یمن صرفا ناشی از نقشآفرینی بازیگران داخلی نیست، بلکه ناشی از نقشآفرینی بازیگران منطقهای و فرامنطقهای همانند عربستان سعودی، شورای همکاری خلیج فارس، امریکا و رژیم صهیونیستی است که در روند شکلگیری بحران یمن و تشدید آن نقش تعیینکنندهای ایفا کردهاند. یافتههای پژوهش نشان میدهد کارگزاران سیاست امریکا معتقدند که با درگیر ساختن ایران در عرصه منطقهای و مناطقی که عمق استراتژیک پایگاه اجتماعی و سیاسی ایران محسوب میشوند، فرسایش قدرت و توان منطقهای و سیاسی ایران و محور مقاومت را به وجود خواهد آورد. پرسش اصلی آن است که عوامل اصلی شکلگیری بحران یمن و نقش بازیگران داخلی و خارجی بهویژه امریکا و عربستان سعودی در بحران یمن چیست. روش پژوهش اسنادی است. چارچوب نظری پژوهش حاضر معطوف به بهرهگیری از نظریه جان فوران (چرایی ناکامی انقلابها و توازن منطقهای در نظامهای ناهمگون در محیطهای راهبردی آشوبساز است) است.
خلاصه ماشینی:
هریک از مؤلفه های یادشده به عنوان بخشی از فرایند شکل گیری بحران اجتماعی و مدیریت در یمن تلقی میگردد و لذا میتوان فرایندی را مورد ملاحظه قرار داد که به موجب آن نیروهای اجتماعی یمن ، اهداف سیاسی خود را در قالب ضرورتهای ثبات سیاسی، امنیت منطقه ای و نشانه های کنش راهبردی قدرتهای بزرگ پیگیری مینماید (رمضانی، ١٣٨٠: ٦٨).
همین امر موجب گردید تا کنترل یمن یکی از محورها و نکات مهم گفتگوهای نتانیاهو با کنگره امریکا در ٣مارس ٢٠١٥ باشد؛ اما در سوی دیگر عربستان سعودی به عنوان متحد منطقه ای امریکا نیز به شدت از اینکه یمن به متحد ایران تبدیل شود هراس دارد و بیم آن دارد که این رویدادها تمامی شبه جزیره عربستان را ضد خاندان سعودی برانگیزد.
بحث و یافته ها به طور کلی مهم ترین ویژگیهای سیاسی و نظام حزبی یمن پس از ادغام و نیز از دلایل مهم انقلاب مردم یمن و ناآرامیهای سال ٢٠١١ به بعد در یمن میتوان به موارد زیر اشاره کرد: الف ) اقتدارگرایی و تمامیت خواهی حکومت علی عبدالله صالح در زمره رژیم های اقتدارگرای مبتنی بر تسلط حزب سیاسی حاکم محسوب میشود.
کشورهای عربستان و امریکا نگران گسترش دامنه جنبش های اسلامی و دموکراتیک در یمن و بحرین هستند و از استقرار دولت مستقل در منطقه هراس دارند زیرا باعث از دست رفتن قلمروی نفوذ این کشورها میشود (سروش و اصغریان، ١٣٩٠: ١٣٩).
نفت ، گاز طبیعی و سایر منابع طبیعی سرشار خلیج فارس و شبه جزیره عربستان باعث شده است که این منطقه از اهمیت و نقش مهمی در معادلات جهانی به خصوص تجارت انرژی برخوردار باشد (الهی، ١٣٨٩: ٣٥).
(2007),“The New Middle East Security Threat: Caseof Yemen and the Gcc”, Available at: www.