چکیده:
راهپیماییهای مردم تونس در ماههای پایانی سال 2010 میلادی که در اعتراض به نامطلوب بودن شرایط اجتماعی و اقتصادی، وجود فقر و نابرابری، گسترش فساد و بیکاری، نقض گسترده آزادیهای سیاسی و فقدان سازوکار تحقق مردمسالاری بود به سرعت به سایر کشورهای عربی مانند مصر، لیبی، بحرین و یمن رسید و به جز بحرین، براندازی دیکتاتورهای این کشورها را در پی داشت. هر چند نوع مداخله آمریکا در خیزش های هر یک از این کشورها متفاوت بوده و هدف اساسی آن، انحراف خیزش هایمردمی و حفظ منافع خود در منطقه استراتژیک خاورمیانه بود. تلاش برای حفظ حکومت بحرین از طریق سرکوب انقلابیون، نفوذ در انقلاب مردم یمن و حفظ ساختار سیاسی قبلی و جایگزینی فرد مورد نظر خود به جای عبدالله صالح، مداخله نظامی در لیبی، جلوگیری از حضور پرقدرت اسلامگرایان در تونس و استفاده از بقایای رژیم گذشته مصر در ساختار فعلی این کشور از مهمترین اقدامات آمریکا در برخورد با انقلابهای اخیر خاورمیانه بوده است. در این میان سوریه که طی دو سال گذشته با ناآرامی و بحران مواجه بوده است، تنها کشور عربی است که در محور مقاومت علیه رژیم صهیونیستی قرار دارد. نظر به حمایت قاطعانه روسیه و چین از سوریه در شورای امنیت سازمان ملل متحد، به نظر نمیرسد که آمریکا بتواند از مداخلهگری نظامی در این کشور استفاده کند. گزینههای محتمل مداخله آمریکا در سوریه عبارت خواهند بود از؛ اعطای کمکهای مالی و نظامی به مخالفان حکومت بشار اسد، تشدید تحریمهای اقتصادی علیه این کشور و حامیانش، دامن زدن به اختلافات مذهبی و حزبی و بالاخره نفوذ در گروههای مخالف و شناسایی نیروها و افرادی که در برنامههای آتی به آمریکا کمک کنند.
2010 Tunisia demonstration was occurred due to economic and social conditions, inequality and poverty, unemployment, corruption, violation of political freedom and lack of democracy. Such movements were expanded to other Arab countries such as Libya, Yemen, Bahrain, etc. which except for Bahrain, all were overthrown. Although U.S. type of intervention varied in the above mentioned countries, the essential goal behind was to misdirect the national revolutions and maintain U.S. political benefits of the Middle East strategic region.
Efforts to survive Bahraini government via repressing of revolutionists, penetrating in Yemen’s revolution and retaining its current political structure by only replacing Abdullah Salih with a pre-selected politician, military intervention in Libya, preventing active participation of Islamists in Tunisian politics, taking advantage of the Egypt overthrown regime’s political survivors in the current structure, etc. has been the major US actions in response to recent revolutions in Middle East.
Syria-which has been confronting unrests and crisis in the last two years- has been the only Arab country playing a center-oriented role against Israel. Since Russia and China have been strongly supporting Syria in the UN security council, it may seem the unites states cannot militarily penetrate in Syria. Hence, U.S. options for intervening in Syria are: feed the oppositions with monetary and military aids, Applying harder economic sanctions on Syria and its allies, Stimulating and expanding religious and political differences and finally Penetrating in opposition groups and identifying individuals who will later help US future plans in this regard.
خلاصه ماشینی:
"نخست آن که نحوه مداخله آمریکا در هر یک از خیزش ها یـا انقلاب های اخیر خاورمیانه (تونس ، مصر، لیبی، بحرین و یمن ) چگونه بوده اسـت ؟ آیـا از راهبرد یکسانی برای مداخله در هر یک از این انقـلاب هـا اسـتفاده نمـوده اسـت یـا استراتژیهای متفاوتی در مواجهه با این ناآرامیها داشته است ؟ نوع مداخلـه آمریکـا در ناآرامیهای کشور سوریه چگونه است ؟ با توجه به تفـاوت هـایی کـه سـوریه بـا دیگـر کشورهای عربی خاورمیانه دارد و یکی از محورهای مقاومت در منطقه علیـه آمریکـا و رژیم صهیونیستی میباشد، وضعیت آتـی ایـن کشـور و سـناریوهای احتمـالی مداخلـه آمریکا در آن چه خواهد بود؟ چارچوب نظری تحولات ٢٠١١ منطقه خاورمیانه در چارچوب نظریه «نظم تک قطبی- چند قطبـی» ساموئل هانتیگتون وهمچنین دکترین «مسئولیت حمایـت » سـازمان ملـل قابـل تبیـین و ارزیابی میباشد.
هر چند در گزارش های موجود (مانند گزارش های کنگره آمریکا) گفته میشود که تعداد آراء منصور ال هادیدر انتخابات ریاست جمهوری بالغ بـر ٦/٦ میلیـون رأی بود و وی با رأی قاطع و اکثریت مردم ، رئیس جمهور یمـن شـد، امـا پرسـش هـای متعددی در ذهن تداعی میشود که آیا هدف اصلی قیام مردم یمن ، برانـدازی دیکتـاتور سابق (عبدالله صالح ) بود یا تغییر نظام سیاسی این کشـور؟ آیـا واقعـا تـوده هـای مـردم خواستار این بودند که بقایای رژیم سابق ، در قالب هیأتی جدید، رهبری ایـن کشـور را مجددا به دست گیرند؟ شواهد امر حاکی از آن است که ایجاد یک دولت وحـدت ملـی ضعیف و وابسته ، ابقای مدیریت افراد مطمئن در ارتش و سازمان امنیـت و ممانعـت از استیلای اسلام گرایان و نیروهای مسـتقل انقلابـی در یمـن ، راهبـرد مشـترک آمریکـا و عربستان در این کشور بود که به نظر میرسد، تقریبا محقق شده است ."