چکیده:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی رابطۀ بین مدیریت مالیات و مدیریت سود در گروههای تجاری در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. برای آزمون فرضیههای تحقیق از الگوی رگرسیون خطی چند متغیره استفاده شده است. نتیجۀ بررسی 126 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی بازه زمانی 1387 الی 1393، حاکی از آن است که بین مدیریت سود و مدیریت مالیات، رابطۀ منفی معنادار وجود دارد. یافتههای تحقیق نشان داد که شرکتهای عضو گروههای تجاری در مقایسه با شرکتهای مستقل سودشان را بیشتر مدیریت میکنند. همچنین، گروههای تجاری متنوع در مقایسه با شرکتهای مستقل مدیریت سود بیشتری دارند. علاوه بر این، به نظر میرسد با افزایش مالکیت اصلی در فرعی مدیریت سود بالاتری اتفاق خواهد افتاد. در بخش انگیزه، نتایج تحقیق نشان میدهد که مدیریت سود راهبردی گروههای تجاری (متنوع و غیر متنوع) در پاسخ به انگیزههای مالیاتی است. بویژه، به نظر میرسد که اقلام تعهدی اختیاری شرکتهای عضو گروههای تجاری به طور قابل توجهی به نرخ مؤثر مالیاتی وابسته است. در نهایت، نتایج نشان میدهد که مدیریت سود به طور خاص از طریق معاملات درون گروهی انجام میشود.هدف اصلی این پژوهش، بررسی رابطۀ بین مدیریت مالیات و مدیریت سود در گروههای تجاری در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. برای آزمون فرضیههای تحقیق از الگوی رگرسیون خطی چند متغیره استفاده شده است. نتیجۀ بررسی 126 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی بازه زمانی 1387 الی 1393، حاکی از آن است که بین مدیریت سود و مدیریت مالیات، رابطۀ منفی معنادار وجود دارد. یافتههای تحقیق نشان داد که شرکتهای عضو گروههای تجاری در مقایسه با شرکتهای مستقل سودشان را بیشتر مدیریت میکنند. همچنین، گروههای تجاری متنوع در مقایسه با شرکتهای مستقل مدیریت سود بیشتری دارند. علاوه بر این، به نظر میرسد با افزایش مالکیت اصلی در فرعی مدیریت سود بالاتری اتفاق خواهد افتاد. در بخش انگیزه، نتایج تحقیق نشان میدهد که مدیریت سود راهبردی گروههای تجاری (متنوع و غیر متنوع) در پاسخ به انگیزههای مالیاتی است. بویژه، به نظر میرسد که اقلام تعهدی اختیاری شرکتهای عضو گروههای تجاری به طور قابل توجهی به نرخ مؤثر مالیاتی وابسته است. در نهایت، نتایج نشان میدهد که مدیریت سود به طور خاص از طریق معاملات درون گروهی انجام میشود.
خلاصه ماشینی:
"نتایج آزمون آماری فرضیۀ اول تحقیق DAit = β0+ β1ERTit + β2LEVit + β3GROWTHit + β4 AGEit + β5CFOit+ β6ROAit + β7SIZEit + β8INDUSTRYit + β9YEARit + εit متغیر ضریب آمارۀ t سطح معناداری Tolerance VIF مقدار ثابت 182/0 927/2 000/0 - - ERTit 145/0- 176/2- 037/0 348/0 074/3 LEVit 172/0- 508/4- 000/0 637/0 829/1 GROWTHit 064/0- 336/2- 038/0 694/0 793/1 AGEit 029/0- 108/1- 185/0 922/0 117/1 CFOit 147/0- 203/5- 000/0 731/0 506/1 ROAit 262/0 009/7 000/0 784/0 342/2 SIZEit 022/0- 907/0- 284/0 953/0 281/1 INDUSTRYit بلی بلی بلی --- --- YEARit بلی بلی بلی --- --- ضریب تعیین تعدیل شده 176/0 آماره F 745/8 آماره دوربین واتسون 982/1 سطح معناداری 000/0 همچنین منظور از کلمه «بلی» در جدول شمارۀ 4 و 5 این است که پس از وارد کردن متغیر مجازی نوع صنعت و سال در الگو، نتایج نشان داد که مدیریت سود در صنایع مختلف و در سالهای متغیر تحقیق، میتواند متفاوت باشد.
در جدول شمارۀ 4، ضریب متغیر BGit*ERTit معادل 183/0- و آمارۀ t معادل 809/2 - میباشد که در سطح (008/0) معنادار است و از آنجا که کمتر از خطای پیشبینی (1%) است، معناداری متغیر مستقل در سطح اطمینان 99% تأیید میشود و این نشان میدهد که شرکتهای عضو گروههای تجاری در مقایسه با شرکتهای مستقل انگیزه بالاتری برای مدیریت سود با اهداف مالیاتی دارند.
در جدول شمارۀ 4، درصد مالکیت اصلی در فرعی (BG_RATEit*ERTit) معادل 117/0- و آمارۀ t معادل 204/3- میباشد که در سطح (047/0) معنادار میباشد و از آنجا که کمتر از خطای پیشبینی (5%) است، معناداری متغیر مستقل در سطح اطمینان 95% تأیید میشود و این نشان میدهد، با افزایش مالکیت شرکت اصلی در شرکت فرعی، مدیریت سود برای اهداف مالیاتی بیشتر است."