چکیده:
خردسالان به دلیل ویژگی های خاص ذهنی و شناختی دارای جایگاهی ویژه اند. ادبیات آنان نیز دارای خصوصیات منحصر به فردی است، چرا که این گروه معمولا قادر به خواندن نیستند و با ادبیات با واسطه ی راوی یا داستانگو ارتباط برقرار می کنند. همچنین داستان های متعلق به این گروه سنی از نظر کمی، کوتاه یا بسیار کوتاه است. با توجه به این مسئله ضرورت دارد که نویسنده با ارتقای کیفی اثر این امر را جبران نماید. در این میان به کارگیری شیوه ها و ابزارهای شخصیت پردازی مانند: کنش، گفتار، وضعیت ظاهری، زمان، مکان، لحن و نام به نویسنده کمک می کند تا به شخصیت پردازی مناسب و در نتیجه موفقیت در ایجاد ارتباط با مخاطب دست یابد.
مقاله ی حاضر به بررسی شیوه ها و ابزارهای شخصیت پردازی و انواع شخصیت های داستانی در 39 داستان از گروه سنی «الف» می پردازد. بررسی صورت گرفته نشان می دهد که نویسندگان این حوزه در استفاده از برخی از این ابزارها و شیوه ها مانند : توصیف وضعیت ظاهری شخصیت، نام سازی و ... به خوبی عمل نکرده اند و در مقابل از برخی از آن ها مانند: توصیف کنش، گفتار شخصیت ها در امر شخصیت پردازی استفاده مناسب تری کرده اند. با توجه به ظرفیت های گسترده ی این ابزارها و شیوه ها شایسته است که نویسندگان این حوزه بهره ی بیشتری از آن ها در پرداخت شخصیت های داستانی خود ببرند و شخصیت هایی جذاب و ماندگار خلق کنند.
Young children occupy a special place due to their mental and cognitive characteristics. Their literature has unique properties، because this group is not usually able to read and they communicate with literature via the narrator or storyteller. Furthermore، their stories and poems are usually short، so that the writer must compensate the shortness by improving the quality of the work. Thus using different techniques of characterization will help greatly. Setting of time and place، appearance of characters and their mode of speech، and even their names help to introduce the characters to the young readers. The present paper examines techniques of characterization and a variety of fictional characters in 39 Iranian stories for the age group "A". The results show that the writers have not been successful in naming and appearance of characters. They are more successful in the areas of action and dialogue.
خلاصه ماشینی:
همچنـین مـی تـوان ازمقالـه ی شایامحمدی رفیع (١٣٨٤)نام برد که از معدود مقالاتی است که اختصاصی و مسـتقل ، به موضوع شخصیت پردازی در ادبیات کودک پرداخته وانواع شخصـیت هـا رادرآثـار شش تن ازشاعران پیش وپس ازانقلاب ،درگروه های سنی «ب »و «ج »،بررسی کرده است .
در بررسی کنش های این ٣٩داستان نکاتی آشکار شدکه ازهرکدام چند نمونه ذکر می شود: بیشتر کنش های شخصیت هادراین داستان ها، غیرعـادتی اسـت ؛البتـه بـا توجـه بـه مخاطب شناسی و گونه شناسی ایـن داسـتان هـا ایـن مسـئله بسـیارطبیعـی اسـت ؛زیـرا همان طور که پیش تراشاره شد، کنش های غیرعادتی جنبه ی پویای شخصیت هارانشـان می دهد وکنش های عادتی جنبه ی غیرپویاوانفعـالی شخصـیت هـا راآشـکار مـی کنـد؛ بنابراین شخصیت های داستان های خردسالان ، نمایشگر کنش های غیرعـادتی انـد وایـن مسئله تأییدکننده ی وجود هرچه بیشتر پویایی دراین آثار است .
گاهی نیز باوجود دیالوگی که درظاهر وجود دارد، به علـت یکسـان بـودن و قالبی بودن جملات شخصیت ها، نمی توان آن رادیالوگ دانست ؛برای نمونه مـی تـوان از داستان های کلاغ هاو مزرعه ی پنبه ،ماجرای شیری که غمگین بود، «هزاردر» و«بچـه ی سنگی» از مجموعه ی بچه ی سنگی،یکی بود، «دریاچه راکـی دزدیـده ؟» و«سـگی کـه قارقارمی کرد» از مجموعه ای به همین نـام ، «بـازی خـواب و مـاه »، «پلـه بـازی »، «مـادر بغ بغو»، «سوگلی و قاشق » از مجموعه ی پله بازی ، «خاله غصه دار» درتـو مـادر منـی؟ و «خوش به حالت » ازنوکطلا رفته کجا؟نام برد.