چکیده:
از اوایل قرن بیست و یکم به ویژه از زمان روی کار آمـدن محافظـه کـاران ، تغییرات و چرخش های اساسی در رویکردهای سیاسی و بین المللی کانادا به وجود آمد که دلالت بر گسست از سنت هـای اعتـدال و چندجانبـه گرایـی و پیوست با رویه های افراطی، یکجانبه گرایی و تقویت نظامیگری در سیاسـت خارجی این کشور دارد. از این رو میتوان از نوعی قبض و بسط در سیاسـت خارجی کانادا سخن گفت که تحت تاثیر سیاست داخلی در برهه های زمـانی مختلف ، موجب کشاکش میان گـرایش بـه واقـع گرایـی و محافظـه کـاری از یک سو و گرایش به آرمان گرایی و لیبرالیسم از سوی دیگر شده اسـت . ایـن مقاله درصدد واکاوی ریشه های سیاسی و تبیین نمودهای قبض و بسـط در سیاست خارجی کانادا است . بدین منظور ابتدا بـه تبیـین و تحلیـل مبـانی سیاســی و راهبــردی سیاســت خــارجی کانــادا مــیپــردازد و بــا ارزیــابی کارشناسانه ای از عوامل تعیین کننده در شکل گیری و رونـد تحـول تـاریخی سیاست خارجی کانادا، نقاط عطفی کـه نمایـانگر تنـاوب قـبض و بسـط در سیاست خارجی کانادا بوده است را شناسایی و تحلیل مینمایـد. سـپس بـا تبیین سنت چندجانبه گرایی در تقابل با گرایش محافظه کـاری در سیاسـت خارجی کانادا چنین نتیجه میگیرد که این کشـور در حـال انتقـال از یـک دوره انقباض و اقتدارگرایی متصلب و عمل گرایی تندروانه به دوران انبسـاط و بازسازی سنت چندجانبه گرایی است ، هرچند که در مسیر ایـن انتقـال بـا چالش های سخت داخلی و خارجی مواجه است .
خلاصه ماشینی:
"از یک سو، جایگاه این کشور در میان مستعمرات و اقمار بریتانیـا و عضویت در ائتلاف های دیرینه تاریخی، سیاسی و اقتصادی کشورهای غربی موجب شده است کانادا همواره خـود را بـا اهـداف و انتظـارات بـازیگران اصـلی بـه ویـژه انگلستان و امریکا وفق دهد و تبعیت و هماهنگی با آنها را به عنوان یک اصـل ثابـت و سنت بنیادین در سیاست خارجی خود مراعات نمایـد.
پس از جنگ جهانی دوم ، گرایش ها و اولویت هـای سیاسـت خـارجی کانـادا نتیجه گردش قدرت در دست دو حزب اصلی این کشور بود که دوره های مختلـف بطور متناوب در مسند حکومت قرارداشتند: دوره ١٩٥٧-١٩٤٧، انترناسیونالیسـم بـا حاکمیت دولت لیبرال ؛ دوره ١٩٦٣-١٩٥٧، تمرکز بـر اسـتقلال در برابـر امریکـا بـا حاکمیت دولت محافظه کار؛ دوره ١٩٦٨ -١٩٦٣، توجه بـه سیاسـت داخلـی توسـط لیبرال ها؛ دوره ١٩٨٣-١٩٦٨، حاکمیت طولانیمدت لیبرال ها با توجه بیشتر به نقـش میانجیگری در عرصه بین المللی از طریق تقویت مذاکرات با شوروی سابق ، چین و کوبا؛ دوره ١٩٩٢-١٩٨٣، بازگشت محافظه کاران به قـدرت و تمرکـز بـر همگرایـی منطقه ای به ویژه نفتا؛ دوره ٢٠٠٣-١٩٩٣، بازگشت لیبرال هـا بـه قـدرت و توجـه بـه شکوفایی اقتصادی و توسعه روابط تجاری با کشـورهای دیگـر؛ دوره ٢٠١٥-٢٠٠٣، ابقای دو دوره ای محافظه کاران در قدرت با گرایش به نظامیگری و تقویـت روابـط با اسرائیل ؛ و دوره ٢٠١٥ به بعد، بازگشت مجدد و مقتدرانه لیبرال ها و تـلاش بـرای بازسازی وجهه معتدل و جهان گرای کانادا."