چکیده:
این مقاله تلاشی است برای تحلیل و ارزیابی مسئلۀ "دیگری" در تاریخ روابط خارجی ایران از منظر جامعهشناسی تاریخی در روابط بینالملل. نویسنده در چارچوب رویکرد جامعهشناسی تاریخی و استفاده از تکنیک تبیین روایی از این رهگذر مسئلۀ "دیگری" را در روابط خارجی ایران برمیکاود. بهلحاظ زمانی این مقاله دورۀ کلان تاریخی متعاقب تکوین حکومت صفوی تا ده سال نخست تأسیس نظام جمهوری اسلامی را در برمیگیرد. به نظر نویسنده با توجه به رویدادهای داخلی و خارجی مرتبط با روابط خارجی ایران، عنصر "دیگری" در عصر صفوی با توجه به تضاد مذهبی یا دروندینی با عثمانی سنیمذهب تکوین یافت، در اعصار قاجار و پهلوی با توجه به مواجهۀ ایران با قدرتهای بزرگ سدۀ نوزدهم میلادی و ابرقدرتهای جنگ سرد بهترتیب تحول و تداوم یافت، و در عصر جمهوری اسلامی در سایۀ تأسیس نظام جمهوری اسلامی تثبیت شد و به اوج نهادینگی رسید.
This paper is an attempt to examine, with narrative explanation technique, the notion of the other in the history of Irans foreign relations from the perspective of Historical Sociology in International Relations. It covers the historical period following the founding of the Safavid state in 1502 A.D. through the first decade of the Islamic Republic (1989 A. D.). From the perspective of how the other is perceived, Irans foreign relations are divided into three periods; in the Safavid period, it is the internal events that affect the way the other is perceived. In the Qajar and Pahlavi eras, however, it is the external developments that shape the way the other is seen. In the Islamic Republic, it is both the internal and external events that affect this perception of the other in the countrys foreign relations. Based on the above, it is suggested that the perception of the other in Irans foreign relations goes through the phases of emergence, transformation, and establishment within a framework of a chain of narratives regarding internal and external developments. In this process, one should also consider the role of human beings, and the main decision-making actors and their influence on the perception of the other. It is suggested that during the Safavid period, it is the inter-religious conflicts vis-à-vis the Sunni Ottoman Empire that shape the perception of the other. This perception was transformed during the Qajar and Pahlavi eras in confrontation with major colonial powers of the 19th century and continued during the Cold War era. Finally, it reached its peak and was institutionalized in the first decade of the Islamic Republic.To sum up, affected by the internal and the external events, the other evolves from the construction phase to the establishment phase in the history of Irans foreign relations.
خلاصه ماشینی:
بنابراین مسئلة "دیگری " در عصر صفوی و پس از آن در تاریخ روابط خارجی ایران مورد توجه نویسنده است .
عصر صفوی و تکوین "دیگری " در روابط خارجی ایران با ظهور صفویه (١١٣٥-٩٠٧ ق/ ١٧٢٢-١٥٠٢ م)، پس از نزدیک به نهصد سال حکومتی یکپارچه و فراگیر در ایران استقرار یافت (رومر، ١٣٨٧؛ سیوری ، ١٣٨٢، ١٣٨٨؛ تاج بخش ، ١٣٧٢؛ مزاوی ، ١٣٦٨؛ هینتس ، ١٣٦١؛ و پطروشفسکی ، ١٣٥٠).
بازتاب مذکور مؤید اتصال جنبة برون زاد تأسیس نظام جمهوری اسلامی به رویدادهای خارجی مؤثر بر تحول و تداوم "دیگری " در روابط خارجی ایران دوره های تاریخی قاجار و پهلوی است .
بدین ترتیب نویسنده در خصوص مسئلة "دیگری " در روابط خارجی ایران عصر جمهوری اسلامی معتقد است که در ده سال نخست پس از تأسیس نظام جمهوری اسلامی ، مستظهر به رویدادهای داخلی دین سالاری مدرن از یک سو، و تجربیات نزدیک به دو قرن مواجهه با قدرت های بزرگ و ابرقدرت ها از سوی دیگر، نوعی پیوند میان رویدادهای داخلی و خارجی در خصوص نگاه به "دیگری " شکل گرفت .
شایان یادآوری است که مسئلة مورد پرسش ، چگونگی ساخت و تثبیت عنصر "دیگری " در تاریخ روابط خارجی ایران از تکوین حکومت صفوی تا ده سال نخست تأسیس نظام جمهوری اسلامی بود.
بدین ترتیب همچنان که از فحوای مطالب فوق استنباط می شود، نویسنده معتقد است از زمان تکوین حکومت صفوی تا ده سال نخست تأسیس نظام جمهوری اسلامی ، عنصر "دیگری " در روابط خارجی ایران مراحل ساخت و تکوین ، تحول و تداوم ، و تثبیت را در چارچوب زنجیره های روایی مبتنی بر رویدادهای داخلی و خارجی طی می کند.