چکیده:
اگرچه انسان شناسی به شکل امروزی آن ازجمله دانشهای نوپا و نوظهور محسوب میگردد اما توجه به انسان سابقه ای بس دیرینه دارد و از مکاتب و مذاهب مختلف دنیا، انسان و توجه به ابعاد وجودی او همواره مدنظر بوده است. هر کدام از مکاتب بنا به نگاهی که نسبت به ماهیت انسان دارند تعریف خاصی از انسان کامل ارائه دادهاند. نظریه انتخاب به عنوان یکی رویکردهای معاصر و پرکاربرد رواندرمانی، اشتراک مفهومی نسبتاً زیادی با مفاهیم مشرق زمین به خصوص مفاهیم اسلامی دارد. بر اساس این نظریه، انسان موجودی آگاه و آزاد است. به همین سبب دارای وجودی بنفسه است. او همواره در حال شدن است و فرایند شکل گیری او را فقط انتخاب هایش تعیین میکند؛ بنابراین تقریباً تمامی رفتارهای ما هدفمند بوده و از درون ما سرچشمه می-گیرند. بحث اینکه انسان موجودی برخوردار از حق انتخاب بوده و به همین سبب، مسئول و پاسخگوی اعمال و رفتار خویش است توسط آیات متعددی نیز در قرآن کریم تأییدشده است. در میان فیلسوفان جهان اسلام، کسی که با گستردگی بیشتری به مفهوم جبر و اختیار پرداخته ملاصدرا است. صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی معروف به ملاصدرا یکی از بزرگترین فیلسوفان جهان اسلام بوده و بنیانگذار حکمت متعالیه است. ظهور ملاصدرا در حوالی پایان هزاره اول پس از پیدایش اسلام به وقوع پیوست. لذا، کارهای او را میتوان نمایش دهنده نوعی تلفیق از هزار سال تفکر و اندیشه اسلامی پیش از زمان او به حساب آورد. با توجه به اینکه بحث انسانشناسی، در مشرق زمین همواره قالب دینی و مذهبی داشته است به بررسی تطبیقی مفاهیم نظریه انتخاب با آراء صدرالمتالهین ملاصدرا خواهیم پرداخت
خلاصه ماشینی:
"به تعبیر دیگر اگرچه انسانشناسی به شکل امروزی آن ازجمله دانشهای نوپا و نوظهور محسوب میگردد و بنا بر برخی عقاید انسانشناسی مولود عصر اکتشافات است که در آن انسان، اجتماعات دورمانده از صنعت جدید را زمینه تحقیق انسانشناسی خود قرارداد و با عناوینی چون اجتماع "وحشی" و "ابتدایی" و "قبیلهای" و"سنتی" و حتی "بیسواد" و جز آنها به شناسایی انسان روی آورد؛ اما در این مقال و منظر نه دیگر آن شیوه به کار گرفته میشود و نه آن حوزه و قلمرو محدود به حال خود باقی است و نه میتوان گفت آن زمان آغاز انسانشناسی است، بلکه توجه به انسان سابقهای بس دیرینه دارد و از مکاتب و مذاهب هند گرفته تا فلسفه یونان و روم و از تفکرات اندیشمندان قرون وسطا تا اندیشههای اصیل اسلام، از رنسانس تا عصر حاضر همواره شناسایی انسان و توجه به ابعاد وجودی او مورد نظر بوده است (جواد نیا، 1388).
به این بخش از دانش روانشناسی که اثر عوامل بیرونی بر روی رفتار انسانها را بررسی میکند روانشناسی بروننگر 2 گفته میشود؛ اما کمکم حوزه دیگری از روانشناسی ظهور کرد که شاید بتوان گفت ویلیام گلاسر با کتاب خود درباره نظریه انتخاب پایهگذار آن است.
Total Behavior External Psychology 5-2- مفهوم اضطراب و ناسازگاری به نظر گلاسر بروز رفتارهای ناسازگار در فرد تلاشی است که او در جهت مهار ادراکات و زندگی خود انجام میدهد؛ به این معنی که اضطراب، افسردگی و احساس گناه را، فرد شخصا برای خویش به وجود میآورد و انتخاب میکند تا به این وسیله خشم خود را مهار کند و از حمایت و یاری دیگران بهرهمند شود."