چکیده:
مهدی اخوان ثالث(7031-9631)،خلف صالح نیما یوشیج و از برجستهترین شاعران معاصر ایران، متخلص به«م.امید»،پس از پذیرفتن شیوه ی نیمایی،در این قالب شعرهای زیبا، دلنشین و مانا از خود به یادگار گذاشت؛ اما وی در این حد متوقف نشد؛چه،ا و برای برجسته ساختن و تشخص بخشیدن به زبان شعر خویش، از تمامی امکانات زبانی بهره برد و شیوهها و شگردهای بسیاری را به کار گرفت تا زبان شعرش را از زبان هنجار متمایز سازد. وی با پشتوانه گنجینه ی ادب فارسی و با بهرهگیری از ظرفیتهای زبان، به زبانی پخته و پرداخته دست یافت که ویژه ی شعر اوست. باستانگرایی یا آرکائیسم، یکیاز ویژگیهای زبانی و سبکی اخوان محسوب میشود. این ویژگی از آشنایی و توغل او در ادبیات و شعر کلاسیک فارسی و نوعی سرخوردگی از روزگار و جامعه ی معاصر و پناه بردن به گذشتههای دور باستانی و اساطیری ناشی شده است.
خلاصه ماشینی:
"(صفوی، 51:1390 جلد اول) برجسته سازی ادبی «اعتقاد به نقش ادبی زبان ریشه در دیدگاه های اشکلوفسکی روس و صورت گرایات چک به ویژه موکارفسکی و هاورانک دارد صورت گرایان دو فرایند زبانی را از یکدیگر باز می شناختند و به این دو فرایند نام های خودکاری و برجسته سازی نهاده بودند (صفوی،38:1390) به گفته هاورانک در فرایند خودکاری زبان به شیوه ی بیان مطلب توجه نمی شود بلکه بیشتر زبان، برای بیان موضوع بکار می رود در صورتی که در برجسته سازی هدف شیوه ی بیان مطلب است یعنی نویسنده در عین بیان موضوع به دنبال زیباتر کردن آن نیز می باشد به شکلی در بیان موضوع، از شیوه های غیر متعارف زبان بهره می گیرد در کنار این نظر افراد دیگری همچون موکارفسکی و یاکوبسن نیز چنین دیدگاهی دارند و در واقع برجسته سازی را گریز از زبان معیار و انحراف از مولفه های هنجار و زبان می دانند و زبان را زمانی ادبی می نامند که توجه پیام به سوی پیام باشد (صفوی،39:1390 جلد اول) در واقع صورتگرایان، برجسته سازی در زبان را عامل بوجود آمدن زبان ادبی می دانند و فردی مثل ایچ اعتقاد دارد که برجسته سازی به دو شکل بوجود می آید یکی از آنها از مولفه های هنجار زبان انحراف صورت پذیرد و دیگری آن که قواعد زبان خودکار افزوده شود پس می توان به این نتیجه رسید که برجسته سازی به دو شکل صورت می گیرد:1- قاعده افزایی 2- هنجارگریزی (صفوی،46:1390 جلد اول) باید به این نکته توجه کرد که برجسته سازی ها اگر حالت تقلید و تکراری به خود بگیرد یا مانع ارتباط گوینده و خواننده شود نقش اساسی خود یعنی خلاقیت ادبی را از دست می دهد بنابراین در برجسته سازی باید شاعر مهر جمال شناسی و رسانگی زبان را که دو اصل اساسی در هر کاربرد زبانب است در نظر داشته باشد(کدکنی،14:1385) بهر حال برجسته سازی زبان ادبی امری انکار ناپذیر است اما آن چه مشکل می نماید تعیین ملاک هایی است که بتوان فرایند خود کاری یا زبان بهنجار را از برجسته سازی یا زبان هنجار گریخته باز شناخت گروهی از تحلیل گرایان زبان مانند کریستال و دیوی واسو، گفتگوی غیر رسمی را زبان هنجار می دانند کوهن زبان بیان موضوعات علمی را زبان هنجار می داند موکارفسکی برجسته سازی را به عنوان انحراف هنری از مولفه های دستوری زبان هنجار معرفی کرد (صفوی،120:1390) باستان گرایی اخوان ثالث و علت گرایش او به این گونه ی زبانی یکی ازشگردهای آشناییزدایی که در اشعار نیمایی اخوان ثالث از بـسامد بـسیار بالایی برخوردار است، باستانگرایی؛یعنی:«ادامه حیات زبان گذشته در خلال زبان اکنون است."