چکیده:
سیمرغ، وارغن و هما سه موجود اسطوره ای در اوستا هستند که وجود و ماهیتشان در هاله ای از ابهام قرار دارد. هرسه در اوستا به شکل پرنده ای شکاری هستند که از جهاتی شباهت و از جهاتی تفاوت دارند. علاوه بر این خصوصیات این پرندگان در متون پس از اوستا به یکدیگر منسوب شده است. سیمرغ و هما علاوه بر اینکه نام نوعی پرنده هستند نام افراد مشهوری نیز می باشند که در اوستا مورد ستایش واقع شدهاند. اما از همه مهمتر این است که سیمرغ در اوستا شباهتهایی با ایزدان باستانی دارد که در کالبد یک پرنده، تجسم مادی یافته است. هدف این تحقیق بررسی جایگاه این سه موجود اساطیری در اوستا و کشف هر چه بیشتر ماهیت آنها است.
خلاصه ماشینی:
"یکی از این موارد، روایت بحرالفواید است که دکتر شفیعی در مقدمه منطق الطیر به این مسأله اشاره نموده اند که روایت ذکر شده در بحرالفواید با نام سیمرغ، در اصل مربوط به عنقا بوده است و مؤلفان عرب زبان، حتی ایرانی هایی که به عربی نوشته اند، به جای سیمرغ «عنقا» را به کار برده اند.
(پورنامداریان،1386: 68-72) اما اگرچه در آثار عرفانی چون منطق الطیر، سیمرغ نمادی از جبرئیل می شود (که در واقع همان عقل کل یا روح جهان است) اما یکی دانستن این دو در یشتها کمی غیر واقعی به نظر می رسد چراکه در دین و فرهنگ ایرانی، امشاسپند بهمن منطبق با عقل اول است(یاحقی،1375: 103) اگر بخواهیم فرهنگهای دینی را به صورت تطبیقی بررسی کنیم تنها معادل جبرئیل، بهمن خواهد بود و سیمرغ نمی تواند معادل جبرئیل باشد.
با این توضیحات می توان پذیرفت که سیمرغ پرنده ای بوده است که نمود ظاهری عقابی غول پیکر را داشته و برای تجسم مادی یافتن ایزدان کهن، مورد تشبیه واقع می شده است.
قرار داشتن آشیانه ی او در اوستا بر درخت ویسپوبیش که تخم همه ی گیاهان را دارد، در وسط دریای راز آمیز فراخکرد برپاست و در شاهنامه بر کوه اساطیری البرز که جایگاه ایزدانی چون مهر و ناهید است وسری از پل چینوت به این کوه پیوسته، همچنین همسایگی او در هر دو اثر با گیاه مقدس هوم همگی نشان دهنده ی جایگاه اساطیری و مینوی موجودی مقدس است که پس از مستحیل شدن در دین جدید، جایگاه فرشته ی نگهبان گیاهان یا رستنی ها را در سرود های دین جدید به خود اختصاص داده است."