چکیده:
طالب آملی یک از برجسته ترین شاعران سبک هندی به شمار م یرود. کلیات او یک بار در سال
١٣۴۶ و دیگر بار در ١٣٩١ بدون هیچ بازنگری و تغییری به چاپ رسید. متأسفانه این دیوان پر است از
غلط های لغوی و متن شناختی و تا کنون مورد بازنگری قرار نگرفته است. از همین رو نیاز مبرمی به
تصحیح دوبارۀ آن احساس می شود. تا هنگامی که چنین تصحیحی انجام نشده است می توان با نگاشتن
مقاله های جداگانه و رفع برخی از مشکلات متن، گا مهایی به سوی این هدف برداشت. در مقالۀ پیش رو
که کوششی است برای دس تیابی به هدف مورد نظر، برخی از بی تهای کلیات طالب تصحیح و اصلاح
شده است. گفتنی است که در این کار، برخی از ملا ک ها و قواعد سنتی شعر فارسی و پار های از
ویژگی های سبکی شاعر مورد نظر بوده است.
خلاصه ماشینی:
"آنچه در جایگاه قافیه قرار گرفته اسـت بایـد بـا افعـی ارتباط داشته باشد و آن چیزی نیست جز چندن ، که در متن های کهن بـه ارتبـاط ایـن دو (مار/ چندن ، مار/ صندل ) اشارت رفته است : عنــان بــر گــردن ســرخش فکنــده چــو دو مــار ســیه بــر شــاخ چنــدن (منوچهری ، ص٨۶) مــار اگرچــه بــه خاصــیت بدخوســت پاســـبان درخـــت صـــندل اوســـت (سنایی ، ص٣٧١) اینک صورت درست : تا کی پیچد به عشق ایـن دل بی تـاب ؟ دل نه همین افعی است و عشق نه چنـدن * ص ١۵٩: بــر مــن فصــل خــزان بهــار اســت مــــن خــــار نــــیم خــــزان نــــدارم در مصراع دوم یک اشـکال منطقـی بـه چشـم مـی خـورد.
شاعر به خود می گوید که ترنمی کن تا سرنیزٔە رشک در جان شاعران دو کشور بشکند و از درد این سرنیزٔە فرورفته و زخـم کـرده و شکسته و بیرون نیامده ، عذاب بکشند: طالب ترنمی که دو کشور، سنان رشک در جان بلبلان خوش آهنـگ بشـکند * ص۴١٠: چـون هـوس بیهـوش دارد ور مئـی افسـون کنـد ناف لیلی را بلورین ساغر مجنـون کنـد اشکال بیت مربوط به مصراع نخست است که در آن یک بار واو بـه دال و دیگـر بـار دال به واو مبدل شده است و سخن را بدین صورت ناهنجار کرده است .
بـا ایـن نویسش پیشنهادی همۀ اشکال های بیت برطرف می شود: بـــه کـــربلای غمـــت اهـــل درد را گـــل حســـرت بــه رنــگ خــون شــهیدان دمــد ز گلشــن مژگــان * ص٨٢٨: پایهـا زیـر از شـنالنـگ اسـت چـون دیـوار کفـش کـــاش بـــودی در بلنـــدی تـــا کمـــر دیـــوار مـــن از مصراع نخست معنای درستی به ذهن نمی آید."