چکیده:
اهداف: هدف از ا نجام اين تحقيق بررسي پاسخ مايوا ستاتين پلاسما و هورمون رشدي شبه انسولين (IGF-1) سرم، به عنوان دو تا از مهمترين پروتئين هاي درگير در سندروم كا چكسيا، به فعا ليت حاد مقاومتي در افراد سالمند سالم بود.
مواد و روش ها: در اين مطالعه 11 مرد (سن 3/1±67 سال و kg/m2 4/1±25=BMI) سالمند سالم، به صورت داوطلبا نه شركت داشتند. 72 ساعت پس از تعيين حداكثر قدرت بيشينه (با استفاده از آزمون 1-RM)، آزمودني ها دريك جلسه مقاومتي با شدت 75 درصد 1-RM شركت نمودند. در اين پژوهش 2 نمونه خوني در قبل و بلافاصله بعد ازفعاليت مقاومتي از وريد بازويي آزمودني ها گرفته شد. به منظور تعيين ميزان مايواستاتين پلاسما و IGF-1 سرم از روش الايزا استفاده شد. به منظور تجزيه وتحليل آماري داده ها ازآزمون تي تست وابسته استفاده شد. سطح معناداري P≤0.05 در نظر گرفته شد.
نتايج: نتايج تحقيق حاضر نشان داد كه ميزان مايواستاتين پلاسما در پاسخ به فعاليت مقاومتي كاهش معناداري يافت (P=0.0001). همچنين ميزان IGF-1 سرم نيز در پاسخ به فعاليت مقاومتي افزايش معناداري يافت (P=0.0001). درهمين راستا نتايج نشان داد كه نسبت IGF-1 به مايواستاتين تحت تاثير فعاليت مقاومتي افزايش معناداري يافت (P=0.001).
نتيجه گيري: يافته هاي اين تحقيق نشان داد كه فعاليت مقاومتي ازطريق افزايش ميزان IGF-1 وكاهش ميزان مايواستاتين موجب افزايش نسبت ميزان IGF-1 به مايواستاتين مي گردد. بنابريافته هاي اين تحقيق به نظر مي رسد كه با تجويز فعاليت مقاومتي مي توان موجب بوجود آوردن تغييراتي مثبت در پروتئين هاي درگير در سندروم كاچكسيا در افراد سالمند شد. ازاين رو احتمال دارد كه ازاين طريق بتوان علاوه بر جلوگيري از كاچكسيا از بسياري از اختلالات فيزيولوژيكي و ناتواني هاي جسماني ناشي از كاچكسيا در اين افراد جلوگيري نمود. هر چند درك دقيق مكانيسم هاي مربوطه نيازمند تحقيقات بيشتري مي باشد.