چکیده:
بیتردید، مقامات سعودی، روند تحولات پس از سال 2011 موسوم به بیداری اسلامی را در کشورهای عربی با دغدغه بسیار دنبال کردهاند و تلاشهای حکام سعودی برای مصادره انقلابها یا انحراف برخی از این تحولات، بسیار روشن و آشکار است. در این زمینه، تحولات یمن همواره وضعیت نگرانکنندهتری برای حکام یادشده داشته است؛ به گونهای که بنا بر برخی نقل قولها عبدالعزیز، بنیانگذار رژیم سعودی به فرزندان خود وصیت کرده بود که «آرامش شما در ضعف و کنترل اوضاع یمن است». بنابراین، رویکرد سعودیها در برابر تحولات جهان عرب بهویژه یمن به علاوه عراق، بحرین و لبنان (که از جمعیت شیعی قابل ملاحظهای برخوردارند)، خشنتر و با نگرانی بیشتری توام بوده است. از این رو، شکلگیری حکومتهای ضعیف، دستنشانده، عقبمانده، فقیر و در سیطره سعودی، همواره به مثابه رویکردی ثابت در نگاه حکام سعودی نسبت به کشورهای یادشده وجود داشته و دارد. این موضوع بارها از سوی مقامات سعودی نیز به امریکاییها درباره عراق گوشزد شده است؛ به گونهای که از آن به عنوان «تقدیم عراق در سینی طلایی به ایران» یاد کردند و آمریکاییها را مورد ملامت قرار دادند. این موضوع بنیادین به درک رویکردها، سیاستها و رفتارهای حکام سعودی در قبال یمن (با توجه به جمعیت شیعی قابل ملاحظه و فاکتور همسایگی) کمک فراوانی میکند و رویکرد آنها را در چند سال اخیر علیه انقلاب یمن تبیین مینماید. البته رویکردی که در نهایت، هزینههای بسیاری در زمینههای سیاسی، نظامیـ امنیتی، اقتصادی و فرهنگی برای سعودیها در پی خواهد داشت؛ همانگونه که مقام معظم رهبری در 20 فروردین 1394 فرمودند: «سعودیها بدعت بدی گذاشتند در این منطقه و البته خطا کردند، اشتباه کردند. کاری که امروز دولت سعودی در یمن دارد انجام میدهد عینا همان کاری است که صهیونیستها در غزه انجام میدهند. قطعا بینی سعودیها به خاک مالیده خواهد شد». از این زاویه، مقاله حاضر در پی تشریح و تبیین برخی از رویکردهای سعودیها در برابر تحولات جغرافیای شیعی در خاورمیانه بهویژه یمن است.
خلاصه ماشینی:
"موضوع ورود شیعیان به روند سیاسی در «کشورهای دارای جمعیت قابل توجه شیعی»، مفهوم دیگری نیز برای آل سعود و وهابیها به همراه داشت و آن، تقویت «محور مقاومت و همگرایی شیعیان منطقه با گفتمان انقلاب اسلامی» بود که جمهوری اسلامی ایران به مثابه پرچمدار در کانون اصلی آن قرار دارد.
عملیات موسوم به «طوفان قاطعیت» که شامل حملات هوایی گسترده از سوی عربستان به یمن بود، پس از 27 روز در تاریخ 21 آوریل 2015 با اعلام آتشبس از سوی عربستان پایان یافت و عربستان ضمن اعلان رسیدن به اهداف خود از جمله انهدام موشکهایی که به دست انصارالله افتاده بود و امنیت کشورهای همسایه یمن را تهدید میکرد(؟!)، از آغاز عملیات سیاسی برای بازگشت منصور هادی، رئیسجمهور مستعفی به قدرت نیز خبر داد.
براساس نظر تحلیلگران و کارشناسان اجتماعی انتظار میرود که عربستان و جریانهای همسو و همگرا با آل سعود برای تضعیف انصارالله، علاوه بر رویکردهای یاد شده در این پژوهش به شگردها و ترفندهای جدیدی نیز متوسل شوند و حتی جنگهای دیگری را بر «جریان پر جنب و جوش بیداری اسلامی در یمن» تحمیل نمایند؛ اما مطابق همه محاسبات، تغییر نقشه سیاسی یمن و قدرتیابی انصارالله طی سالهای آتی، قطعی و جدی است و نمیتوان با لطایفالحیل مانع آن شد.
از این رو، میتوان گفت که یکی از ترفندهای آتی در مقابله با انقلاب یمن از سوی حکام سعودی، ایجاد شکاف میان طرفداران و جریانهای حامی انقلاب یمن است که بر سر کمیت و کیفیت مذاکرات آتی در راستای توقف تجاوز نظامی پیش خواهد آمد و در واقع، بر مبنای تطمیع برخی از جریانهای یمنی با تلطیف موقتی مواضع و رویکردهای حکام سعودی در دستور کار قرار خواهد گرفت؛ موضوعی که شباهت بسیاری به مذاکرات میان رژیم صهیونیستی و فلسطینیها از آغاز اشغال تاکنون وجود داشته است."