چکیده:
«عقلانيت و معنويت»، نظريه اي است در ادامه معنويت گرايي غرب كه براي پر كردن خلا معنوي ناشي از «مدرنيزم» به وجود آمده است. هدف اين نظريه كاهش درد و رنج بشر است كه تنها با جمع ميان عقلانيت و معنويت كه از تلفيق مدرنيزم و دين ايجاد شده است، محقق مي گردد. اصل بودن عقلانيتِ ابزاريِ استدلال گر در اين نظريه به دليل اساسي بودن آن در مدرنيزم است. معنويت نيز به كاربستن عقلانيت و يا دين شخصي شده اي است كه از فروكاستن از دينِ نهادينه ناشي شده است. اصل قرار دادن مدرنيزم و نگاه حداقلي به دين به هنگام تقابل با مدرنيزم، علاوه بر اشكالات مبنايي، از جهات مختلف ديگري نيز اين نظريه را دچار ضعف و ابهام كرده است. برخي از اين ابهامات ناشي از نبود انسجام در بيان نظريه و ذكر نكردن تمام لوازم و مقدمات آن است. مشخص نبودن مخاطبان نظريه و ابهام در هدف و چگونگي كاركرد اين نظريه در رسيدن به هدفِ خود، كارايي آن را نامعلوم كرده است. ابهام در ميزان و چگونگي فروكاهي دين و واضح نبودن مباني اين رويكرد نيز موجب ضعف نظريه شده است. اميد است با بررسي هاي صورت گرفته، اين نظريه وضوح بيشتري يافته، تكامل يابد.
خلاصه ماشینی:
"چـرا فهـم سنتی برای این دو گروه رئالیست ها و پراگماتیست ها قابل دفاع نیست ؟ آیا کسانی که در طول تاریخ با فهم سنتی با دین مواجه شده اند، نـه دغدغـۀ حقیقـت را داشـته انـد و نـه نجات ؟ ملکیان در این نظریه با تلفیق برخی از مؤلفه های اساسی مدرنیزم و دینداری، در واقع امکان فراخواندن دینداران و انسان مدرن را به نظریۀ خود از دست میدهد، چرا که ایجاد نظریه ای متناقض نما با حفظ هویت دین و مدرنیزم خلاف عقلانیت است !
[8] به زعم ملکیان ، برخی از ویژگیها و مؤلفه های مدرنیزم همچون «اسـتدلالی بـودن »، «بیاعتمادی به تاریخ »، «اینجایی ـ اکنونی بودن »، «فروشکنی مابعدالطبیعه هـای جـامع و گسترده قدیم »، «قداست زدایی»، «نفی محلـی و مقطعـی بـودن و اعتقـاد بـه جهـانی بودن »، یا اجتناب ناپذیرند و یا اجتناب پذیر بر حق هسـتند، کـه کنـاره گیـری از آنهـا یـا امکان ندارد و یا ممکن است ولی مطلـوب نیسـت [٨، ص ٢٦٨]؛ بنـابراین بایسـتی ایـن مؤلفه ها به این موارد منجر شود: ١.
به نظر میرسـد که همانگونه که دین و مدرنیزم مبانی و اصول خود را به روشنی در رد یا اثبات برخـی از این مؤلفه ها تبیین کرده است ؛ ایشان بایستی بـه اثبـات یـا رد هـر یـک از ایـن مـوارد بپردازد و یا در صورت نبود امکان اثبات عقلانی از نگاه ایشان ، موضع خـود را نسـبت بـه آن با هر روشی مشخص کنند و دیگران را به تبعیت از این موضع توصیه نمایند.
از موارد ابهام و ضعف نظریـه ، ذکـر مؤلفـه هـایی بـرای انسـان معنـوی اسـت کـه از خصوصیات انسان مدرن و مادی است که نه تنها ارتباط آن بـا معنویـت معلـوم نیسـت ، بلکه نسبت نداشتن این مؤلفه ها با معنویت ترجیح دارد."