چکیده:
یکی از حوزههای مباحث قرآنی در ارتباط با مدیریت اسلامی، قصص قرآنی است. در داستانهای تاریخی قرآن در کنار مردان بزرگ به زنان بزرگ نیز اشاره شده است. زنان ممتاز و برگزیدهای که در فراست و هوش سرشار و در توانایی بر درک حقایق و حل مسایل و رویدادهای اجتماعی و سیاسی و مبارزه و ایستادگی در برابر ظلم و ستم از منزلت بالایی برخوردار بودند.
این زنان مدیرانی کارآمد بودند که توانستند در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اعتقادی، فرهنگی، خانوادگی و... بدرخشند. از این رو به عنوان الگوهای مدیریت زنان معرفی شدهاند. چنان که از مدیرانی غیر مسؤول و ناکارآمد نیز در قطب منفی سخن به میان آمده است. که در این مقاله به برخی از آن ها اشاره میگردد.
خلاصه ماشینی:
بنابراین باید در برنامه ریزیها و تعیین اهداف و خط مشیها و حتی در اعمال و روش هـای جزئـی، اراده تکوینی و تشریعی الهی را دقیقا رعایت کرد و از آنجایی که شرافت انسان به روح ملکوتی اوست و امتیاز او بر سایر موجودات مرهون ویژگیهای انسانی وی میباشد که خاستگاه ارزش های معنوی و الهی به شمار میروند و قوای نباتی و حیوانی در واقع زمینه ساز رشد انسان و کمال معنوی و ابزارهایی بـرای رسـیدن بـه درجات بلند و سعادت جاودانی اند، بنابراین باید در تعیـین اهـداف و خـط مشـی هـای هـر سـازمان و هرجامعه ای اولویت و اصالت رابه ارزش های معنوی داد و هیچ گاه نباید اصل را فدای فرع و هـدف را فدای وسیله ساخت و هر چند مدیریت مثلا مربوط به یک سازمان اقتصادی باشد، ولی اسلامی بودن 2 آن اقتضا میکند که در همان محدوده نیز اهداف معنوی رعایت شود.
ولی با این وضع بلقیس زنی مصالحه جو و سازگار بود و با حضرت سلیمان از راه مصالحه و هدیه وارد شد و در برنامه های او تفکر نمود و سرانجام با ایمان و اسلام خود نشان داد کـه 2 خیلی عاقلانه فکر میکند و در صورت تشخیص حقیقت از آن نمیگذرد.
طرح داستان بلقیس و حکومت او در کنار حاکمیت کامل سلیمان علیه السلام نکتـه قابـل توجـه و تدبر است و آن حاکی از اهمیت و نقش اساسی این زن در عرصه مدیریت سیاسی، نظامی و اجتماعی می کند که در وجود او به عنوان یک زن تجلی کرده است .