چکیده:
یکی از عالمان و فقیهان و پارسایانِ کاشانۀ فرهنگ و ادب و هنر، مرحوم «ملاعبدالرسول مدنی کاشانی» است؛ بزرگمردی که پارسایی و زهد و بیپیرایگی را با نوگرایی و نواندیشی و تجددطلبی، یکجا در خود جمع کرده بود و در ضمن نگارش رسالههای مذهبی و فقهی و کلامی و فلسفی، نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی و تاریخی و حوادث و رویدادهای زمانه، بهویژه مشروطیت، و حل و فصل اختلافات مردمی، بیتوجه نبود. هوشیاری و روحیۀ انتقادگری و ستیزه با انواع کژیها و نارواییها، وی را بر آن داشت تا با نگارش آثاری چون رسالۀ انصافیه (در مشروطیت)، به عنوان فقیهی عالم به مسائل و مشکلات روز، دِین خود را نسبت به وطن و جنبش مشروطه و آزادی و قانون، ادا کند و الگویی درست از احکام سیاسیاجتماعی اسلام به دست دهد.
از سوی دیگر، یکی از دغدغههای فکری و فرهنگی ملاعبدالرسول، گردآوری و تدوین مجموعهای از مواعظ و حِکَم و اندرزهای بزرگان و خردمندان ایران پیش و پس از اسلام بوده که با تدوین کتاب مجمع النصایح، این آرزوی خود را تحقق بخشیده و خدمتی سترگ به فرهنگ و ادب ایران کرده است. مؤلف در این اندرزنامه، به مجموعهای از حکمتها و مواعظ و سخنان انبیا و اولیا و بزرگان و علما و حکیمان و فیلسوفان و پادشاهان و شخصیتهای تاریخی- اساطیری ایران باستان و یونان اشاره کرده و با طرح بنمایههای اخلاقی و اجتماعی و آموزههایی همچون حکمت و خردمندی، نیکاندیشی و نیکپنداری، قناعت و خرسندی، عزت نفس و مناعت طبع، دادگری و احسان، آداب سخن گفتن، تهذیب اخلاق، پرهیز از جاهطلبی و حرص و طمع و دروغ و تزویر و خودبینی، مجموعۀ مغتنم و ارزشمندی در «اندرزنامهنویسی» به یادگار گذاشته است. در این مقاله، ضمن اشارهای کوتاه به زندگی و ویژگیهای فکری و شخصیتی ملاعبدالرسول، به بررسی و معرفی عمدهترین مضامین و بنمایههای مجمع النصایح پرداختهایم.
خلاصه ماشینی:
پژوهش نامه کاشان ، شمارة هفتم (پپاپي ١٥) پاييز و زمستان ١٣٩٤، ص ٣ـ٢٣ / ملاعبدالرسول مدني کاشاني و سيري در اندرزنامۀ مجمع النصايح او اميرحسين مدني * چکيده : يکي از عالمان و فقيهان و پارسايان کاشانۀ فرهنگ و ادب و هنر، مرحوم «ملاعبدالرسول مـدني کاشاني» است ؛ بزرگ مردي که پارسايي و زهد و بـيپيرايگـي را بـا نـوگرايي و نوانديشـي و تجددطلبي، يکجا در خود جمع کرده بود و در ضمن نگارش رسـاله هـاي مـذهبي و فقهـي و کلامي و فلسفي، نسبت به مسائل سياسي و اجتماعي و تاريخي و حوادث و رويدادهاي زمانـه ، به ويژه مشروطيت ، و حل و فصل اختلافـات مردمـي، بـيتوجـه نبـود.
وي همچنين تصريح کرده است که در ضررهاي بسياري افتاده ، ولي در چيـزي زيـان بـارتر از زبـان نيفتـاده اسـت پژوهش نامه کاشان شمارة هفتم (پپاپي ١٥) (سبزيان پور و ديگران ، ١٣٨٨: ٢٨٦) پاييز و زمستان ١٣٩٤ موضوع مهم حفظ زبان و اجتناب از زياده گويي، بـه جـز ريشـه در تعـاليم ايرانـي و 16 اسلامي، گويا در آموزه هاي فيلسوفان و حکيمان يوناني نيـز سـابقه داشـته و موضـوعي جهان شمول بوده است ؛ چنان که ارسطاطاليس ، بلاغت را «کم گفتن » تعريف کرده (مدني کاشاني، ١٣٣٩: ١٥٤) و اوميرس حکيم نيز بسيار گفتن را سبب زيان رسيدن بـه گوينـده دانسته است (همان : ١٢٩).