چکیده:
یکی از مسائلی که از دیر باز مورد توجه اصولیین قرار گرفته است و به بررسی آن پرداخته اند، وضع الفاظ و اقسام آن است. در یک تقسیم بندی، وضع بر اساس معنا به چهار قسم تقسیم شده است. اصولیین سه قسم آن را ممکن دانسته اند و در امکان قسم چهارم آن یعنی وضع خاص و موضوع له عام، اختلاف دارند؛ مشهور اصولیین آن را غیر ممکن می دانند و گروهی نیز ممکن دانسته اند.از آن جا که بررسی وضع و اقسام آن در فهم مراد و منظور شارع از بیان الفاظ به کار می رود، نگارندگان در این پژوهش به بررسی اقسام وضع به اعتبار معنا و امکان وقوع قسم چهارم آن پرداخته اند و با کنکاشی در دیدگاه های اصولیین و استدلال ایشان در این باره به این نتیجه دست یافته اند که همه اقسام وضع طبق یک دیدگاه ممکن هستند و واقع شده اند.
خلاصه ماشینی:
"در قسم سوم یعنی وضع عام و موضوع له خاص، معنای تصور شده کلی، اما معنایی که لفظ در برابر آن قرار می گیرد جزئی است، اصولیین درباره این قسم نیز مباحثی را مطرح نموده اند مبنی بر این که آیا این قسم واقع شده یا نه؟ که مشهور معتقد به وقوع این قسم هستند و برای آن وضع حروف و اسماء اشاره را مثال زده اند.
از این رو، چون هدف از وضع، انس گرفتن و انتقال معنا به ذهن است، در وضع لفظ در برابر معنا، در برخی موارد، عموم مردم حتی با تصور یک معنای خاص، لفظ را در برابر عام آن قرار می دهند، به ویژه درباره عام هایی که افراد آن ها شباهت زیادی به هم دارند و تفاوت آن ها اندک است، وضع خاص و موضوع له عام می تواندامکان داشته باشد، به عنوان مثال مصنوعات بشری در زمان کنونی و یا بشر اولیه نیز در نامگذاری مفاهیم کلی که شباهت افراد آن ها زیاد باشد، می تواند به همین شکل رفتار کرده باشد.
با این وجود استدلال برخی اصولیین غیر مشهور نیز قابل مناقشه است، یعنی حتی بدون ریزبینی فلسفی نیز قابل دفاع نیستند، مانند محقق رشتی که مثال ادویه را بیان نموده اند، ایشان در واقع خاص را واسطه ای برای تصور جامع قرار داده است زیرا ایشان لفظ را به ازاء تصور جزئی قرار داده از لحاظ اشتمال آن بر یک خصوصیت که در واقع همان وضع عام موضوع له عام است."