چکیده:
تا اواخر دهه 1970 رابطه بين سياست و اقتصاد به صورت انتزاعي و ذهني از سوي برخي متفكران ماركسيست ساختارگرا مطرح شده بود، اما از دهه 1980 به اين سو با شكل گيري مطالعات ميان رشته اي رابطه بين سياست و اقتصاد از حالت انتزاعي خارج شد و بصورت عيني و عملي مورد تحليل قرار گرفت. يكي از استدلالات اصلي در اين حوزه، تاثيرگذاري عوامل اقتصادي بر مناسبات سياسي است. اين مقاله با تاسي از اين ادبيات تلاش مي كند اولاً چگونگي تاثيرگذاري اختلافات اقتصادي بر مناسبات سياسي و به عبارت دقيق تر تاثير اقتصاد بر سياست را در دهه دوم انقلاب مورد واكاوي قرار دهد. ثانياً مشخص مي سازد كه مكانيسم و ابزار اين تاثيرگذاري، سياست هاي اقتصادي دولت و به طور خاص برنامه توسعه پنج ساله اول و دوم و لوايح بودجه بوده است و ثالثاً نشان مي دهد كه تاثيرگذاري اين عوامل اقتصادي بر مناسبات ساخت سياسي به دو شكل يعني اولاً انشعاب درون جناح راست و ثانياً ائتلاف بين جناح راست مدرن و چپ تعين يافته است. اين بررسي ها نهايتاً نشان مي دهند كه سياست در دهه دوم انقلاب تا چه ميزان تحت تاثير اقتصاد عمل كرده است و بدين سان مناسبات سياسي بيش از آنكه ماهيتي صرفاً سياسي داشته باشند، تا چه ميزان متاثر ازمناسبات اقتصادي عمل نموده اند.
خلاصه ماشینی:
ثانیا مشـخص می سازد که مکانیسم و ابزار این تأثیرگذاری ، سیا ست های اقتصادی دولت و به طور خاص برنامه توســـعه پنج ســـاله اول و دوم و لوایح بودجه بوده اســـت و ثالثا نشـــان می دهد که تأثیرگذاری این عوامل اقتصادی بر منا سبات ساخت سیا سی به دو شکل یعنی اولا انشعاب درون جناح راســـت و ثانیا ائتلاف بین جناح راســـت مدرن و چپ تعین یافته است .
توضیح این نکته در آغاز ضروری است که اگرچه اختلافات اقتصادی در دهه اول انقلاب نیز وجود داشته و در پایان این دهه در قالب برنامه توسعه ٥ ساله اول بین دولت اول هاشمی رفسنجانی و نمایندگان رادیکال مجلس سوم شکل بارزتری یافت ، اما کانون تمرکز مقاله حاضر دهه دوم انقلاب و به طور مشخص فاصله بین سالهای ١٣٧٤-١٣٧٠ یعنی دوره چهارم مجلس شورای اسلامی را دربرمیگیرد؛ دلیل انتخاب این دوره زمانی این است که با به حاشیه رفتن جناح چپ در / سال دهم /شماره٣٦/پاییز ٩٥ ٥ انتخابات مجلس چهارم و یکدست شدن بلوک قدرت درون دولت و مجلس ، به نظر میرسید پیرامون برنامه های توسعه اقتصادی اختلاف نظر گستردهای میان اجزاء بلوک قدرت وجود نداشته باشد؛ نکته ای که نتایج پژوهش حاضر خلاف آن را نشان میدهد.
با این وجود، عرصه ای که جناح راست سنتی تلاش میکرد بصورت منسجم دولت رفسنجانی را به چالش بکشد، مخالفت با طرحها و برنامه های اقتصادی رئیس جمهور از طریق مجلس بود.
and Esther Duflo (2011) Poor -Wittman, Donald (1989)Why Democracies are Economics, New York: Public Efficient, Journal of Political Economy,97(6), -Affairs Press.