چکیده:
از آنجایی که کارآفرینی فرآیند بلندمدت آموزشی و پرورشی است، مستلزم برنامه ریزي در نظام
آموزشی کشور به ویژه دانشگاهها و مراکزآموزش عالی میباشد؛ بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر
تبیین جایگاه کارآفرینی در ساختار سازمانی و ارتقاي شغلی کارکنان میباشد. پژوهش حاضر از نوع
پژوهشهاي کاربردي است که با روش توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی اجرا شده است. جامعۀ
آماري پژوهش حاضر 386 نفر از کارمندان دانشگاه کاشان میباشد.گردآوري دادهها براساس پرسشنامه
و بر پایه نمونه گیري تصادفی ساده صورت گرفت و حجم نمونه 191 نفر بود. این پرسش نامه از دو خرده
مقیاس استاندارد: ابعاد ساختار سازمانی و تشخیص ساختارسازمان کارآفرینانه در مقیاس لیکرت تشکیل شده است. ضریب آلفا براي خرده مقیاس تشخیص ساختار کارآفرینانه " 85 /." و براي خرده مقیاس ابعاد ساختار سازمانی " 80 /." بود. داده هاي حاصل در نرم افزار SPSS نسخه 17 تحلیل شدند.نتایج نشان دادکه بین سطوح ساختارسازمانی (رسمیت و تمرکز) وکارآفرینی سازمان و بین سطوح رسمیت (ساختار
سازمانی) وکارآفرینی سازمان و بین سطوح مختلف تمرکز (ساختارسازمانی) وکارآفرینی سازمانی، تفاوت
معناداري وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل واریانس نشان میدهد که تفاوت میانگین نمرات کارآفرینی
در بین کارکنان دانشگاه درمقایسه با سطوح ساختار سازمانی آنها از نظر آماري معنادار نیست، درحالی که
با توجه به سطوح رسمیت و تمرکز، تفاوت حاصل شده از نظر آماري معنیدار است. همچنین تحلیل
آئین نامههاي سازمانی و وزارتی نشان میدهد که کارآفرینی سازمانی جایگاه و نقشی در ارتقاي شغلی
کارکنان ایفا نمی کند. رابطه کارآفرینی سازمانی و رسمیت معکوس خواهد بود. در رسمیت بالا، کارآفرینی سازمانی کمتراست، حجم زیاد بخشنامهها و دستورالعملها و اجراي آن در کلیه بخشهاي شرکت بدون
در نظرگرفتن تناسب آن بانوع فعالیت بخشها، مانع کارآفرینی سازمانی میگردد. بنابراین رسمیت در
سازمان می تواند از لحاظ افزایش کارآفرینی و همچنین ارتقاي شغلی کارکنان در سازمان تأثیرگذار باشد.
خلاصه ماشینی:
"٢) کارآفرینان تصمیم گیران خوبی هستند حتی در شرایطی که اطلاعات کافی وجود ندارد ترسی از تصمیم گیری ندارند٣) ارتباط کارآفرینان اغلب غیررسمی و مخالف سلسله مراتب سازمانی است ٤)کارآفرینان نمی توانند به راحتی از کنار مسائل و مشکلاتی که می بینند، بگذرند چون حلال مشکلات هستند،٥) پیوند کارآفرین با سازمان به ندرت اتفاق می افتد، چون درواقع آنها به ایده هایشان ،کارشان و آرمانشان پیوند می خورند،٦) یک کارآفرین موفق مرزها را می شکند و غالبا تنهاست ، چراکه نیاز به تأیید و تصویب دیگران در او به حداقل رسیده است ٧) یک کارآفرین بسیار موفقیت طلب است و سعی می کند از اطلاعات و تجربه های دیگران برای رسیدن به اهدافش استفاده کند٨) دارای قوه تشخیص ، فکر و ایده ی جدید 1 -Soo Wook 2 -Ortega, Saez and Cortes است و تحلیل بالایی دارد٩) افق های دور را خوب می بیند و قدرت تجزیه وتحلیل بالایی دارد١٠) یک کارآفرین موفق ،پرانرژی ، پرکار و خستگی ناپذیر است و برای کارش واحد زمانی ندارد١١) راهکارهای جاری را قبول ندارد و به تغییر و تحول می اندیشد١٢) با توجه به اینکه بر خود و اعمالش کنترل دارد از اعتمادبه نفس بالایی برخوردار است ١٣) ساختار و منش دموکراتیک دارد١٤) از عوامل محیطی در سطح کلان در موفقیت خود استفاده بهینه می کند١٥) کارآفرینان سعی می کنند کارهای خود را با استانداردهای بالا انجام دهند و موفق شوند و هم چنین بازخورد فعالیت های خود را مرتب دریافت کنند١٦) میل به ریسک معتدل دارند و انتخاب معقول و معتدل می کنند١٧) روحیه استقلال طلبی بالایی دارند (رضازاده ،١٣٨٢)."