چکیده:
اين پژوهش با هدف بررسي مقوله ي شطح در مثنوي انجام شده است. به اين منظور به شيوه ي تحليلي توصيفي، نخست با مطالعه ي دو كتاب شرح شطحيات و تذكرهالاولياء و برخي كتب و مقالاتي كه به اين موضوع پرداخته اند، حدود و مصاديق شطح تبيين شده است؛ سپس، با مطالعه ي مثنوي مولانا آنچه را كه مي توان از مصاديق شطح به شمار آورد، با نمونه هاي روزبهان و عطار مقايسه و تحليل شده و با توجه به گوناگوني مضامين شطح، ضمن توجه به بنيان عرفاني آن ها، ازطريق نموداري دايره اي، پيوند اين موضوعات با يكديگر مشخص گرديده است. اين نمودار نشان مي دهد كه پيوند شطحيات، مبتني بر مضمون «فنا» و «وصال» است و موضوعات شطح را مي توان به بخش هايي مانند محرك وصال، راه وصال، زمينه ي وصال، موانع وصال، نتايج وصال و زبانِ واصلان تقسيم كرد. اين تحقيق همچنين نشان مي دهد مولانا اغلب مصاديق شطح را در مثنوي مطرح كرده است؛ اما شيوه ي بيان او كه مبتني بر تفسير، قصه و تمثيل است، در پذيرفتني شدن گفته هايش بوده است. براساس اين روش، شطحيات تند تغيير ماهيت نمي دهند؛ اما به دليل دگرگون شدن لحنشان پذيرفته مي شوند. همچنين، نبايد شطح را به مقوله ي زباني منحصر دانست؛ بلكه بسياري از شطحيات، رفتاري بوده اند و نوعي هنجارشكني يا هنجارگريزي اجتماعي به شمار مي آيند.
خلاصه ماشینی:
"ایـن واژه در مثنوی هم معنی غم و تشویش و در غزلیات ، یک بار به معنی نفاق و بار دیگر در کنار شراب و خرابات و با رویکردی قلندرانه و با معنایی تقریبا مثبـت بـه کـار رفتـه اسـت (نک : مولوی، د٦، ١٣٧٣: ب ١٩٥٨؛ مولوی، ١٣٧٧: غزل های شماره ی ٢٠٥٥و٢٨٠٨)؛ اما نکته ی شایان توجه درباره ی مولانا این است که او با وجود اینکه واژه ی شطح را به کار نبرده ، درباره ی گوینده ی شطح و آنچه که میتواند مصداق شـطح باشـد، نظـری مثبـت دارد.
مولانا هیچ گاه عمل گدایی را نمیستاید و به شیوه ی شطح کـه معمـولا بـیملاحظـه است ، از گدایی سخن نمیگوید؛ اما سـخاوت را بسـیار مـدح مـیکنـد؛ داسـتان هـایی میآورد از کسانی که به آن ها احسان شده ، اما مانند گدایان مطالبه نکرده اند و به گونـه ای کرامت گونه ، در کانون توجه پادشاهان و بزرگان قرارگرفته اند؛ با وجود این ، داستان هایی نیز در مثنوی هست که کدیه را یکی از مراتب سلوک معرفی میکنند؛ به عنـوان نمونـه ، میتوان به داستان «شیخ سررزی» اشاره کرد (نک : مولوی، د٥، ١٣٧٣: ب ٢٦٦٧-٢٨١٠)؛ اما مولانا در این داستان نیز، دلیل گدایی شیخ را بیان میکند: دستور حق و لزوم تحمـل دشنام خلایق و ذل طمع (همان : ب ٢٦٩٢-٢٦٩٤)؛ بنابراین ، بایـد گفـت مولانـا در ایـن باره نیز موضوعی شطح آمیز را در قالب داستان و همراه با توضـیح و تفسـیر، پـذیرفتنی ساخته است ."