چکیده:
يكي از مهم ترين دستاوردهاي عروض جديد، استفاده از واحد آوايي «هجا» به جاي واحدهاي «سبب»، «وتد» و «فاصله» است كه در عروض قديم مورد استفاده قرار مي گرفت. «هجا» از دو واحد آوايي كوچك تر به نام هاي «صامت» و «مصوت» تشكيل شده، براساس تعداد و نحوه ي تركيب اين واحدها در آن، به چند نوع تقسيم مي شود.
با اندكي تامل در تقسيم بندي رايج هجاها و كميت سنجي آن ها در عروض معاصر مي توان به يافته هاي جديدي دست يافت كه گاهي با يافته هاي قبلي در تعارض است. قوانين رياضي نيز كه بناي عروض بر آن است، صحت يافته هاي جديد را اثبات مي كند. در مقاله ي حاضر ابتدا منابع معتبر مربوطه مورد مطالعه قرار گرفته، تعاريف و اصول به ظاهر قطعي واحدهاي آوايي استخراج و بر اساس قوانين رياضي، با يكديگر مقايسه شده اند. در اين تحقيق سعي شده است ضمن تعيين دقيق كميت هجا ها و تقسيم بندي صحيح انواع آن، به سوالات زير نيز به صورتي استدلالي پاسخ داده شود:
1- آيا «صامت» ها نيز مثل «مصوت»ها داراي امتداد هستند يا خير؟ اگر داراي امتداد هستند اين امتداد به چه ميزان است وآيا امتداد «صامت» ها نيز مثل «مصوت»ها متفاوت است؟
2- آيا فرض تساوي كميت «يك هجاي بلند» با كميت «دو هجاي كوتاه» صحيح است؟
3- آيا كميت «هجاي كشيده» با كميت «يك هجاي بلند و يك هجاي كوتاه» يكسان است؟
خلاصه ماشینی:
"امتداد هجای کشیده میدانیم که در عروض ، امتداد «هجای کشیده » را برابر امتداد «یـک هجـای بلنـد و یـک هجای کوتاه » می دانند؛ مثلا در تقطیع بیت زیر: دوش با من گفت پنهـان کـاردانی تیزهـوش وز شما پنهان نشاید داشت راز می فـروش (حافظ ، ٢٢١:١٣٧٨) که بر وزن «رمل مثمن محذوف » است ، در مصرع اول ، چهـار کلمـه ی «دوش ، گفـت ، کـار و تیز» که هجای کشیده اند، معادل یک هجای بلند و یک هجای کوتاه ، تقطیع می شوند؛ به شکل زیر: دوش با من گفت پنهان کار دانی تیز هوش - U- |-- U- |-- U- |-- U- اگر این کمیت سنجی صحیح بوده باشد و واقعا این چهار کلمه از نظر کمی با کمیت «یک هجای بلند و یک هجای کوتاه » برابر باشند، اصولا نباید پـس از آن هـا هـیچ خـلأ زمانی برای افزودن صامت یا مصوتی دیگر، وجود داشته باشد؛ چنان که پس از هجاهای دیگر، وجود ندارد؛ اما ما میتوانیم پس از هر چهار کلمه ی مذکور، یک مصـوت کوتـاه به کلمه اضافه کنیم ؛ مثلا بگوییم : دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش همین امر، حاکی از آن است که در واقع هیچ کدام از هجاهـای کشـیده ی بـالا- کـه همان چهار کلمه باشند- به اندازه ی «یک هجـای بلنـد و یـک هجـای کوتـاه »، کمیـت ندارند و ارزش زمانی آن ها کوچک تر از آن است و دقیقا به همین علت ، فضـای خـالی برای گنجاندن یک مصوت کوتاه بعد از هرکدام از آن ها وجود دارد؛ به تعبیـری دیگـر، میتوان گفت : کمیت «هجای کشیده + یک مصـوت کوتـاه » =کمیـت «هجـای بلنـد + هجای کوتاه » مثالی دیگر: طبیــب راه نشــین درد عشــق نشناســد برو به دست کن ای مرده دل مسیح دمی (همان :٣٦٧) در این بیت ، چهار هجای کشیده داریم که عبارتنـد از: راه ، عشـق ، دسـت و هجـای دوم کلمه ی مسیح ."