چکیده:
مطالعات متعدد اقتصادي نشان داده است كه اندازه بهينه از صنعتي به صنعت ديگر متمايز بوده و بنگاه ها هنگام ورود به صنعت با اندازه هايي متفاوت فعاليت خود را آغاز مي نمايند. با اين وجود و بر اساس ادبيات موجود بنگاه هاي اقتصادي براي بقا و ماندگاري تلاش مي كنند در زماني معقول خود را به اندازه بهينه نزديك نموده، در حالي كه با نگاهي ديگر زمان معقول را مي توان با سرعت تعديل مورد ارزيابي قرار داد. به عبارتي، بين مدت زمان تعديل و سرعت آن رابطه اي منطقي وجود خواهد داشت. بر اين اساس، اين مقاله مي كوشد تا با تعيين سرعت تعديل اندازه بنگاه ها در صنايع توليدي در سطح كدهاي 4 رقمي عوامل موثر بر چنين سرعتي را نيز بررسي نمايد. براي تعيين اندازه بهينه از روش كومانور- ويلسون استفاده گرديده و سرعت تعديل با ضريب لاندا محاسبه شده است. تاثير متغيرهاي 3گانه ساختار صنعت، سطح تكنولوژي و فاصله بنگاه تا اندازه بهينه در زمان ورود بر ميانگين هندسي ضرايب لاندا در طول 3 سال با استفاده از تكنيك رگرسيون داده هاي مقطعي ارزيابي شده است. نتايج اين پژوهش نشان دهنده آن است كه برخلاف انتظار بنگاه هاي جديدالورود در ساختارهاي رقابتي با سرعت كمتري در دستيابي به اندازه بهينه فعاليت نموده و بنگاه هايي كه در زمان ورود در فواصل دورتر از اندازه بهينه به صنعت وارد شده اند با سرعت كمتري اندازه خود را تعديل نموده اند. از لحاظ سياستگذاري اين يافته مبين عدم توانايي بنگاه هاي صنايع توليدي ايران در دستيابي به سرعت مناسب تعديل در زمان ورود بوده، از اين رو سياست هاي حمايتي در دوران نوزادي لازمه بقاي بنگاه هاي جديدالورود است.
Various economic studies have shown that Minimum Efficient Scale (MES) varies in different industries and therefore economic firms enter in industries with different sizes. Nevertheless، firms attempt to reach the MES of the industry in a reasonable time to survive in an industry. From different point of view، the reasonable time can be evaluated with speed of adjustment. In fact، there is a significant relationship between the time and the speed of adjustment. Accordingly، this paper attempts to determine the speed of firm size adjustment in Iranian manufacturing industries at 4-digit ISIC code industry levels. Investigating the effect of various factors on the speed of adjustment is another goal of this paper. In this study، Comanor-Wilson method based on employment criteria is used for the estimation of MES. Using cross-sectional regression technique over three years، the coefficients of industry structure، technology levels and distance to MES at the time of entry is estimated on geometric mean of . The results of this study show that in contrast to the expectation، firms that are far away from MES، adjust themselves with slower speed. From policy point of view، the finding points to inability of Iranian manufacturing industries’ firms in achieving an appropriate speed of adjustment at the time of entry. Therefore، supportive policies are necessary for survival of new entrance firms during infancy.
خلاصه ماشینی:
مقدمه گرچه انتظار مي رود بنگاه هاي اقتصادي هنگام ورود به هر فعاليت در اندازه اي نزديک به اندازه بهينه بخش موردنظر در آن فعاليت وارد شوند، اما مانند بسياري از کشورهاي جهان شواهد موجود در اقتصاد ايران نيز نشان مي دهد بنگاه هاي اقتصادي عمدتاً در اندازه اي کمتر از اندازه بهينه شروع به فعاليت نموده و چنانچه نتوانند در زماني معقول خود را با اندازه بهينه تعديل نمايند با احتمال بيشتري از صنعت خارج مي شوند، بنابراين انتظار مي رود بنگاه هايي که فاصله بيشتري از اندازه بهينه صنعت داشته اند با سرعت بيشتري اندازه خود را تعديل نمايند، از اين رو زمان يا سرعت تعديل اندازه بنگاه از موضوعات مهمي است که در کمتر مطالعه اي مورد توجه قرار گرفته است .
بر اين اساس ، اين مقاله تلاش مي کند ضمن تعيين سرعت تعديل اندازه بنگاه هاي جديدالورود در دستيابي به اندازه بهينه صنعت در صنايع توليدي ايران عوامل مؤثر بر چنين سرعتي را مورد بررسي قرار دهد.
با اين وجود و بر اساس ادبيات موجود متغيرهاي نرخ تمرکز صنعت ، سطح تکنولوژي صنعت و فاصله بنگاه از اندازه بهينه در زمان ورود از عمده ترين عوامل مؤثر بر سرعت تعديل اندازه بنگاه در صنايع توليدي شناخته شده است ، از اين رو پژوهش حاضر نيز به بررسي تأثير اين متغيرها بر سرعت تعديل پرداخته و تعريف اين متغيرها و نحوه محاسبه آنها در ادامه ارائه شده است .
Orsenigo, (2007), "Testing Gibrat's Legacy: A Bayesian Approach to Study the Growth of Firms", Structural Change and Economic Dynamics, Vol. 18, No. 3, PP.