چکیده:
ماجرای افک(النور11-20) یکی از قسمتهای اصلی مدخل "عایشه " در دائره المعارف قرآن نوشتۀ دنیس اسپلبرگ است. نویسنده بدون پرداختن به این آیات تنها به گزارش شأن نزول آن اکتفا کرده است. وی آیات مذکور را صریحترین آیات قرآن در مورد عایشه میداند، در حالی که آیه 4 سوره التحریم در این خصوص صراحت بیشتری دارد. وی همچنین این آیات را بارزترین نمود اختلافات فرقهای مسلمانان میداند در حالیکه شیعه و سنی در این خصوص اختلاف جدی ندارند. وی ادعا میکند شیعه ام المؤمنین عایشه را به زنا متهم میکند که این خود اتهامی به شیعه است که نه تنها عایشه بلکه همه همسران انبیا را از این عمل مبرا میدانند. اسپلبرگ تفسیر را مجالی برای اعمال تعصبات و خواستههای مفسر تلقی میکند. در حالی که تفسیر از نگاه مسلمانان دارای شرایط و ضوابط خاصی است. تأثیر بیش از حد پیش دانستهها وعلایق در تفسیر مطلبی است که در هرمنوتیک فلسفی ریشه دارد و لوازم فاسدی به دنبال دارد. وی همچنین تأکید میکند جنسیت بر تفسیر قرآن اثرگذار است؛ اما باید گفت تفاوت تفاسیر در آیات مربوط به زن ریشه در مبانی معرفتی مفسر و شرایط فرهنگی اجتماعی عصر او دارد و کمتر به جنسیت مفسر مربوط است. واژگان کلیدی: عایشه، ماجرای افک، شیعه، جنسیت
خلاصه ماشینی:
توضيح اين که اهل سنت تنها به نزول آيات در مورد عايشه اشاره کرده اند اما شيعه علاوه بر نقل اين روايات از منابع سني بـه شـأن نـزول ديگـري نيـز اشـاره کرده اند مبني بر اين که آيات در مورد ماريه نازل شـده کـه از سـوي عايشـه و برخـي زنـان ديگر به زنا متهم بود.
صريح تـرين ارتبـاط عايشه با قرآن در آيات ١١ تا ٢٠ نور مستقيما به نام او و يا بـه تهمـت زنـاي محصـنه اي کـه عليه او صورت گرفته اشاره نمي کنند، بلکه اين آيه صراحتا مربوط است به مجازات شـديد آن کساني که دروغ را بدون چهار شاهد مرد که در آية ١٣ نور خواسته شده اسـت ، انتشـار مي دهند.
نويسـنده بـارزترين نمـود اخـتلاف فرقـه اي شيعه وسني را آيات افک تلقي کرده است : اختلاف فرقه گرايانه در جهان سنتي اسلام هيچ جايي آشکارتر از تفسير آية قرآن دربارة اتهام زنايي که عليه عايشه در سال پـنجم صـورت گرفت نيست (٥٦.
(شـيرازي ، ١٣٨٣ش ، ص٧١٧) حتي آلوسي ، مفسر سني ، معتقد است به شيعيان نسبت داده اند که عائشه را به زنا متهم کرده اند، تهمتي که خداوند او را از آن مبرا کرده اسـت امـا شـيعه چنـين مطلبـي را شـديدا انکار مي کند، در کتاب هاي مورد اعتماد آن ها چنين مطلبي ديده نمي شود و اصـلا اثـري از آن نيست .
اين فقط يک داستان عاميانة ايراني نيسـت کـه بـه انسـان شـناس خـارجي گفته شده است بلکه تفسير شفاهي مدرني از قرآن است که زني مسلمان و شيعي کـاملا در ادامة سنت تفسيري متن مقدس بيان مي کند.