چکیده:
جمهوری اسلامی ایران دوره های امنیتی گوناگونی را پشت سر گذاشته است. نوشتار حاضر با بهرهگیری از روش «تحلیل گفتمان» به این پرسش میپردازد که گفتمان امنیتی دولتهای نهم و دهم از چه عناصر گفتمانی برخوردار بود و چه آثار و پیامدهایی داشت؟ مقاله حاضر بر حول این فرضیه شکل گرفته که «گفتمان دولتهای نهم و دهم بازگشتی دوباره به گفتمان قبض و بسط انقلابی است که در شرایطی متفاوت و با مؤلفههایی دیگرگون صورت گرفت و از میان ارزشهای انقلابی و اسلامی، مؤلفه «عدالت اسلامی» را برجسته کرد.بر این اساس، سیاست دولتهای نهم و دهم، دستاوردهایی چون توسعه صنعت صلحآمیز هستهای و گسترش سطح همکاریهای سیاسی و اقتصادی با برخی کشورهای آمریکای لاتین را در پی داشت، اما با نتایج نامطلوبی نیز همراه بود که از جمله آنها میتوان به ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل، گسترش تحریمهای بینالمللی و شکلگیری نوعی اجماع بینالمللی علیه ایران اشاره کرد.
The Islamic Republic of Iran has gone through several security periods. Enjoying the methodology of “discourse analysis”، this paper discusses the component and impacts of discourses which were prevailing، in Iran، during President Ahmadinejad’s era. Therefore، the main hypotheses of the paper is: the prevailing discourse of President Ahmadineja’s administration was to return to a revolutionary contraction and expansion that was realized by new elements in a different context and amongst the Islamic and the Revolutionary values، the idea of “Islamic Justice” was highlighted more than others.
Thus، the paper concludes that although President Ahmadinejad’s administrations have been successful in achieving peaceful nuclear technology، expansion of relations with some Latin American countries، however، it ended up with new problems like referring the Iran nuclear dossier to the UN Security Council، expansion of international sanctions and consensus against the Islamic Republic of Iran.
خلاصه ماشینی:
» این گفتمان همانند گفتمان قبض و بسط انقلابی سال های اولیه انقلاب ، بر مؤلفه هایی چون تأکید بر اصالت ها به جای ضرورت هـا، احیـای ارزش هـای انقلابـی و اسـلامی (کـه بـه بـاور دولت های نهم و دهم در نتیجه سیاست های دولت اصلاحات کم رنـگ شـده بـود)، تأکیـد بـر صدور انقلاب ، تأکید بر بنیان هـای ایـدئولوژیک و ذهنـی ، حمایـت از جنـبش هـای اسـلامی و پشتیبانی از مستضعفین و مسلمانان عالم ، تأکید بر روش های انقلابی ، پاکسازی نهادهای دولتی و عدالت اجتماعی ، استوار بود.
در پردازش فرضیه مورد نظر، نشان داده خواهد شـد کـه سیاسـت دولـت هـای نهـم و دهـم دستاوردهایی چون توسعه صنعت صلح آمیز هسته ای و گسترش سطح هـم کـاریهـای سیاسـی و اقتصادی با برخی کشورهای آمریکای لاتین را در پی داشت ، اما با نتایج نامطلوبی نیز همـراه بـود که از جمله آنها می توان به ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سـازمان ملـل ، گسـترش تحریم های بین المللی و شکل گیری نوعی اجمـاع بـین المللـی علیـه ایـران اشـاره کـرد.
این گفتمان در عرصه خارجی مبتنـی بـر نگـرش هـای ضـد اسـتعماری ، حمایـت از جنـبش هـای آزادی بخش ، صدور انقلاب ، مبارزه با اسرائیل و مبارزه با نفوذ غرب در کشورهای اسلامی بـود، امـا در عرصه داخلی و با توجه به تنش های سیاسی ، قومی و تجزیه طلبانه بر ممانعت از ایجاد گروه های سیاسی جدید و حذف گروه های سیاسی مخالف استوار بود و بر روش های انقلابی، پاکسازی نهادهای دولتی از عناصر رژیم گذشته و مخالفان نظام اسلامی، خودکفایی اقتصادی و عدالت اجتماعی تأکید مـیکـرد.