چکیده:
يكي از اشعار محمدرضا شفيعي كدكني است كه « هزارة دوم آهوي كوهي » شعر
شاعر سعي كرده است در آن، با استفاده از زبان ادبي فاخر، تناسب محكمي ميان
صورت و محتوا ايجاد كند. اصولا شعر، يك نياز دروني است كه در زبان شكل
مي گيرد و به فعليت مي رسد. زباني كه از امكانات و عناصر خاصي بهره برده و به
درجة هنري رسيده است. در ساية كاربست همين عناصر و امكانات است كه
ساختار شعر، شكل مي گيرد. بررسي ساختاري يك اثر ادبي به معني بررسي
مجموعة اجزا و عواملي است كه كلّيت آن اثر را به وجود آورده است. در اين مقاله
هزارة » با روشي تحليلي توصيفي به مولفه هاي تكرار، انسجام و روايت در شعر
پرداخته شده است تا نقش روابط موجود بر عناصر ساختاري « دوم آهوي كوهي
اين شعر كه دلالت كلّي اين شعر را ساخته اند، تبيين و از اين طريق مهم ترين
ويژگي هاي ساختاري اين شعر نشان داده شود. نتيجة پژوهش بيانگر اين است كه
شاعر با كمك گرفتن از اين اصول، زبان شعري خود را از زبان عادي متمايز
ساخته و با استفاده از اين تمهيدات زيباشناختي، وحدت خاصي ميان صورت و
در « هزارة دوم آهوي كوهي » محتواي شعر برقرار ساخته است. راز مقبوليت شعر
استفادة بجا و مناسب از همين روابط ساختاري در كليت شعر است.
خلاصه ماشینی:
"در این پژوهش سعی بر آن است ، روابط معنایی ، واژگـانی و نحـوی و بـه طـور کلـی عناصر زبانی و ساختاری که کلیت ساختاری شعر «هزارة دوم آهوی کوهی » را می سازند و در القای پیام مورد نظر شاعر نقش دارند، با توجه به سه قاعـدة تکـرار، انسـجام و روایـت مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
برای مثال در بند زیر با تکرارهای «آ» می تـوان بـه وضـوح صـدای آه و افسوس شاعر را در مسیر طولانی تاریخ شنید: «تا کجا می برد این نقش به دیوار مرا / تا بدانجا که فرو می ماند / چشم از دیدن و / لب نیز ز گفتار مرا»(شفیعی کدکنی ،١٣٧٦: ١٨) تکرار این مصوت در بند زیر برجستگی خاصی دارد: «چشم آن آهوی سرگشتة کوهی است هنـوز / کـه نگـه مـی کنـد از آن سـوی اعصـار مرا»(همان :٢٠) شفیعی در این شعر، حتی با انتخاب مصوت « آ» به عنوان یکی از حـروف قافیـه و نیـز آخرین واج ردیف ، این آه طولانی و بی پایان خود را در گوش مخاطـب طنـین انـداز کـرده است .
شاعر در این شعر با توجه فراوان به ساختار و فرم شعر، انسجام صوری مناسبی بـه شـعر بخشـیده و بـا استفاده از روابط ساختاری چون تکرار، انسجام و روایت شعری را پدید آورده است که هم از نظر حسن انتخاب واژگان و مناسبات آن ها در جایگاه همنشینی و جانشینی و رابطة میان آن ها در سطرها و بندها خاصه در محور عمودی شعر و هم به اعتبار موسیقی کلام و تـاثیر مضاعف در القای حالت شاعر به مخاطب از موفق ترین شعرهای اوست ."