چکیده:
هدف : هدف از اجرای این پژوهش بررسی نقش رویکردهای یادگیری در رابطه بین سبک دلبستگی به والدین و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است . روش : پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر دبیرستانی شهرستان ری بود که به این منظور تعداد ٢٠٠ نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه های دلبستگی والدین و همسالان آرمسدن و گرینبرگ (١٩٨٧)، رویکردها و مهارت های مطالعه انتویستل و تیت (١٩٩٧) و معدل دانش آموزان دبیرستانی به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی بود. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی، همچنین انجام تحلیل مسیر و مدل سازی با نرم افزار Amos نسخه ٢١، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . یافته ها: نتایج حاکی از برازش خوب مدل بود. یافته ها نشان داد که رویکردهای عمیق و راهبردی میتواند به طرز معناداری پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را پیش بینی نماید، رویکرد راهبردی توانست نقش میانجیگری کامل را در رابطه بین سبک دلبستگی و پیشرفت تحصیلی ایفا کند، اما رویکرد یادگیری سطحی نتوانست پیشرفت تحصیلی را پیش بینی و نقش معناداری را در مدل پژوهش داشته باشد. نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش میتوان نتیجه گرفت ، معلمان و طراحان نظام آموزشی میبایست سیستم آموزشی را طوری ترتیب دهند که به جای ادراک سطحی دانش آموزان بر درک عمقـی مطالب درسی تاکید داشته باشند. به عبارت دیگر، آموزش و استفاده از رویکـردهای عمقی و راهبردی یادگـیری توسـط معلمان و دانش آموزان میتواند نقش موثری در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان داشته باشد.
خلاصه ماشینی:
"همین طور شکری، کدیور، فرزاد و دانشورپرور (١٣٨٥) در مطالعه ای به بررسی رابطه رویکردهای یادگیری با پیشرفت تحصیلی دانشجویان پرداختند و نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که بین رویکرد یادگیری عمیق و سطحی با نمرات بالای درسی به ترتیب رابطه مثبت و منفی وجود دارد.
نگاهی به پژوهش های انجام شده در زمینه ارتباط بین دلبستگی به والدین و عملکرد تحصیلی دانش آموزان حاکی از آن است که نقش واسطه ای رویکردهای یادگیری چندان درپژوهش های این حوزه مورد بررسی قرار نگرفته است .
یکی از نتایجی که در این پژوهش نیاز به تبیین آن احساس میشود این است ، که چرا دلبستگی تنها با متغیر میانجی رویکرد راهبردی در ارتباط است ؟ نظر به اینکه داشتن دلبستگی به والدین میتواند، برخی از ابعاد عاطفی دانش آموزان مانند قدرت تمرکز و برنامه ریـزی امور را در سنین پایین پیش بینی کـند (دی اریسو و بورک، ٢٠١١) به نظر میرسد، راهبردهای مطالعه توسط دانش آموزانی بیشتر استفاده میشود که به نوعی دلبستگی به والدین خود دارند، که نتایج این پژوهش نیز این موضوع را تأیید کرده است .
برخی از مطالعات به بررسی ارتباط رویکردهای یادگیری و ویژگیهای شخصیتی پرداخته اند، نتایج مطالعات نشان میدهد دانش آموزانی که دارای بعد شخصیتی وظیفه مداری و گشودگی تجربه هستند، از مهارت های خوبی در مطالعه و هم چنین نگرش مثبت به یادگیری برخوردار هستند، ویژگی این دانش آموزان ، نگرش مثبت ، زمان بندی، توجه و تمرکز، اهداف روشن ، علاقه به موضوع و سازماندهی در کار است (ایسون ، پولیو و میلتون ١، ١٩٨٦، به نقل از خرمایی و خیر، ١٣٨٥)."