چکیده:
در اين نوشتار درصدديم اخلاق عرفاني عطار را در قالب يك نظريه اخلاقي منسجم تبيين سازيم تا براساس آن ملاك تعيين ارزش اخلاقي افعال از نظر وي مشخص شود. بررسي و تامل در اشعار عطار بيان گر آن است كه سه نظريه متعارف اخلاق هنجاري يعني نتيجه گرايي، وظيفه گرايي و فضيلت گرايي از دل آثار او استخراج پذير است، اما اين سه نظريه هم با برخي مباني خداشناختي و انسان شناختي اخلاق عرفاني عطار و هم با يكديگر سازگار نيستند، ازاين رو نمي توان با ابتناي صرف به هر يك از آن ها اخلاق عرفاني عطار را توضيح داد. البته با تلفيق سه مفهوم فضيلت، غايت و وظيفه با يكديگر در ذيل فضيلت گرايي اخلاقي مي توانيم براي اخلاق عرفاني عطار نظريه اخلاقي واحد و منسجمي پيشنهاد كنيم.
خلاصه ماشینی:
"چنان که عاشق به اقتضای فضیلت رضا برای او سود و زیان ، بلا و راحت ، فقر و غنی ، منع و عطا، غم و شادی ، پاداش و کیفر اخروی ، لطف و قهر و حتی قرب و بعد از حق برایش یکسان است و فوق آن را نمی طلبد (عطار، ١٣٨٨ب : ٢٤٢- ٢٤١)، همۀ این ها حکایت از این دارد که او عاقبت اندیش و نتیجه گرا نیست و در هر حالی به حکم معشوق تن میدهد و بدان دلشاد و خشنود است حتی اگر معشوق او را از خود براند، و هزینۀ عشق او تحمل بلا و بعد از خدا باشد، باز نیز بر عشق خود استوار است ؛ یعنی با آنکه کمال و سعادت نهایی انسان با وصول به این غایت تحقق می یابد، عاشق این غایت را ملاک ارزش اخلاقی قرار نمی دهد: به هرچت او دهد دلشاد میباش وگر ندهد خوش و آزاد میباش از آنجا هرچه آید باز ندهی وگر بد آیدت آواز ندهی (عطار، ١٣٨٨ب : ٢٧٦) همچنین ، نتیجه گرایی از ویژگی های عقل خودبنیاد و خودبین است که مصلحت اندیش بوده و همیشه مصلحت و مفسدت یا منافع و مضار را در نظر میگیرد و به تعبیری نتیجه نگر است که البته از نظر عطار بزرگ ترین خطای انسان است ، ولی در عشق ، عقل را یارای ماندن نیست تا نتایج اعمال و سود و زیان آن ها را در نظر داشته باشد: عقل خود را مصلحت جوید مدام زین چنین عقل تن آسان میبسم (عطار، ١٣٨٨ب : ٤٤٥) عشق اینجا آتش است و عقل دود عشق کامد درگریزد عقل زود (عطار، ١٣٨٩الف : ٣٨٦) پس نتیجه گرایی به مراتب مادون اخلاقی زیستن و به کسانی اختصاص دارد که هنوز عشق در آن ها پدید نیامده است مانند اهل عقل ، درحالی که اخلاق عاشقانه عطار به مراتب عالیۀ اخلاقی زیستن اشاره دارد که باید در ذیل فضیلت گرایی قرار گیرد نه غایت گرایی؛ به همین دلیل فضیلت گرایی او را نه تنها با وظیفه گرایی، بلکه با غایت گرایی نیز نمی توان ترکیب کرد."