چکیده:
پژوهش ذیل جستاری تطبیقی است پیرامون جهت گیری متفاوت صادق هدایت و بنت الهدی صدر، دو نویسنده برجسته ادبیات فارسی و عبدی نسبت به اندیشه های اعتقادی با بکارگیری یک ابزار، در یک برهه زمانی مشابه و در گستره جغرافیایی متفاوت؛ هدف از این مقاله، بررسی سبک و نوع نگرش دو نویسنده چیره دست نسبت به محیط پیرامونی و ماورایی خود می باشد. با توجه به طرح ایده های نو در قالب جذاب داستانی، ضروری است با نگاهی جدید، مقوله های مطرح شده را به صورت علمی مورد بررسی قرار داد. شیوه انجام این تحقیق، به صورت توصیفی و تحلیلی است. در آغاز، برخی از برجسته ترین داستانهای دو نویسنده مورد مطالعه قرارگرفته، پس از آن دیدگاه این دو به مقوله "جایگاه ایمان در زندگی" مورد مقایسه قرارگرفته است. پژوهش حاضر تلاش دارد با آوردن بخش هایی از متنهای داستانی این دو نویسنده و تجزیه و تحلیل داده های آنان، جهت گیری هدایت را در نوشته هایش و ارتباط آن با بی ایمانی و جهانبینی نادرست و سطحی نگری او ترسیم نماید.
خلاصه ماشینی:
حسینی<FootNote No="10" Text=" دانشآموخته ارشد زبان و ادبیات عربی دانشگاه فردوسی مشهد (نویسنده مسئول)تاریخ دریافت: 18/6/1391 تاریخ پذیرش: 1/11/1391"/> چکیده پژوهش ذیل جستاری تطبیقی است پیرامون جهتگیری متفاوت صادق هدایت و بنتالهدی صدر، دو نویسنده برجسته ادبیات فارسی و عربی نسبت به اندیشههای اعتقادی با بکارگیری یک ابزار، در یک برهه زمانی مشابه و در گستره جغرافیایی متفاوت؛ هدف از این مقال، بررسی سبک و نوع نگرش دو نویسنده چیرهدست نسبت به محیط پیرامونی و ماورایی خود میباشد.
البعثة الاسلامیة إلی البلاد الافرنجیة این داستان، رساله طنزآمیزی از صادق هدایت است که نویسنده در آن با استفاده از تمثیلهای طنز تلخ مذهبی، رفتار تودهای از زوار را مورد انتقاد قرار میدهد؛ وی در این کتاب، روحانیون اسلامی را به باد انتقاد گرفته و با لحنی تمسخرآمیز بیان میکند که آنان تنها برای منافع شخصی، خود را بدین پوشش درآوردهاند.
لذا دینمداران تنها به این هدف به دین گراییدهاند که بتوانند سود خود را در دنیا به طور حتم دریافت کنند و اگر آخرتی وجود داشت نیز دستشان خالی نباشد اما در "الفضیلة تنتصر" دین به عنوان چارچوب تعیینشده برای هرکس در مسیر زندگی برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت معرفی میشود.
توصیف جامعه ای که در داستان خانم بنتالهدی صدر، مطرح شده تا حدی به توصیف جامعهای شباهت دارد که در "البعثة الاسلامیة" معرفی می شود، با این تفاوت که در این داستان، دیگر از وجود آن همه افراد فاسد در جامعهای که هرکس تلاش دارد به هر نحوی شده، بهره بیشتری از دیگران نصیب خود کند و تنها خودش را ببیند و بس، خبری نیست.