چکیده:
علم به حضوری و حصولی تقسیم میشود. در علم حضوری، علم و معلوم عین هم هستند؛ اما در علم حصولی، علم غیر از معلوم است. علم حصولی را به حضور صورت شیء در عقل تعریف کردهاند. علم حصولی به تصور و تصدیق تقسیم میشود. در باب ماهیت تصدیق، دیدگاههای مختلفی مطرح است که میتوان آنها را به سه دسته کلی، تقسیم کرد. یک گروه تصدیق را امری مرکب و اعم از حکم و تصورات محکومعلیه و محکومبه میدانند. دسته دوم تصدیق را به تصور همراه با حکم و دسته سوم آن را به حکم و اذعان تعریف میکنند؛ هرچند در تبیین ماهیت حکم و تفسیرِ تصور همراه حکم، اختلاف وجود دارد. تصدیق عبارت است از فهم صدق قضیه. از طرفی تصور صدق نیز علم به صدق قضیه است. با دقت در تفاوتهایی که بین فهم صدق و تصور صدق وجود دارد، میتوان ماهیت تصدیق را شناسایی کرد. با شناخت ماهیت تصدیق راه برای بازتعریف علم حصولی هموار میشود.
خلاصه ماشینی:
یکی از سؤالاتی که در این زمینه ذهن دانشمدان مسلمان را به خود مشغول کرده شناخت ماهیت علم حصولی و اقسام آن یعنی تصور و تصدیق است.
(صدرالمتألهین، 1371: 308 و 318)؛ (مظفر، 1431ق: 13) در اینکه حکایت، ذاتی علم حصولی است یا نه و اینکه به چه معنا حکایت، ذاتی علم حصولی است، بین محققین اختلاف نظر وجود دارد (برهان مهریزی، 1389، 83-106) هرچند موضوع این مقاله بررسی این مبحث نیست؛ اما لازم است بیان کوتاهی در این باره داشته باشیم؛ چراکه شناخت ماهیت تصدیق در گرو شناخت مقسم آن یعنی علم حصولی است.
مثلاً در قضیه «گل زیبا است» نسبت اتحادی و هوهویت بین گل و زیبایی، ادعا میشود؛ به این صورت که آنچه به آن گل گفته میشود همان زیبا نیز هست؛ یعنی شیای وجود دارد که هم گل است و هم زیبا و لذا گل و زیبا در این شیء، اتحاد و هوهویت دارند.
هر چند وی در این میان، نظری را ابراز نکرده است؛ اما با توجه به آنچه در اینجا ارائه کرده است ممکن است بتوان گفت: اولاً علم اعم از ادراک است و ادراک مساوی تصور است؛ ثانیاً تصدیق عبارت است از حکم که قسمی از ادراک نیست؛ بلکه قسمی از علم است و ملحق به ادراک است و امری است که باعث میشود ادراک، قابلیت صدق و کذب پیدا کند؛ و ثالثاً مطلق تصور یا ادراک به تصوری که همراه حکم نیست مانند تصور «انسان» و تصور همراه حکم مانند قضیه «انسان حیوان است» تقسیم میشود.
بنابراین در دیدگاه مختار تصدیق عبارت است از حکم انفعالی نفس به صدق قضیه که البته تصور نیست.