خلاصه ماشینی:
"هر چند در ابتدا از سوی برخی محافظهکاران نو (نئوکانها)، حمله نظامی به ایران به عنوان بهترین راهکار به دولت بوش پسر تجویز میشد، اما با ناکامیهای آنها در افغانستان و عراق، این اندیشه، به شدت مقبولیت خود را از دست داده و تشدید عملیات روانی بر ضد این کشور محور اصلی سیاسی آنان شده است (2).
از نظر آنها، واشنگتن، نمونه و سمبل خیر مطلق است و بایستی آن خیر بر کل جهان سلطه یابد؛ 2) آنها معتقدند به یک سیاست خارجی فعال، مداخلهگرا و یکجانبهنگر 1 هستند (6) (با هدف گسترش قدرت امریکا و تضعیف رقبای احتمالی در سراسر جهان و تقویت متحدان به ویژه اسرائیل (7) و برخورد نظامی با دشمنان و تشکیل امپراتوری امریکایی)؛ 3) معتقد به تقسیم جهان به دو قطب شر و خیر یا سیاه و سفید یا متمدن و غیرمتمدن هستند و بر این باورند که هزینه جنگیدن بر ضد شر به مراتب کمتر از عدم مقابله با آن است؛ 4) از نظر آنها چانهزنی با تروریسم و کشورهای شرور، ناکارآمد و بازدارندگی، بیمعنی است، لذا بهترین شیوه، اقدام غافلگیرانه و پیشدستی است؛ و 5) در تلاشند که از حیث نظری، اسلام را جایگزین خطر شوروی کنند، از این رو ایران را کانون تولید و رواج شر دانسته و ترکیه را به عنوان الگوی جهان اسلام معرفی میکنند.
IDA پویا دیانیم رئیس کمیته امور اجتماعی یهودیان ایرانی مقیم لسآنجلس که خود از طرفداران سیاست نومحافظهکاران در مورد ایران است میگوید: «به منظور تقویت حمایت از سیاست تغییر رژیم در ایران، میان بازهای دولت بوش، گروههای یهودی و حامیان ایرانی رضا پهلوی معاهدهای بسته شده است» (15)."