چکیده:
شرایط توفیق و دلایل عدم توفیق استراتژیها و برنامههای توسعه، از دغدغهها و موضوعات مهم در قلمرو «مطالعات توسعه» بوده است. این مسئله به صورتهای مختلفی تبیین شده است، از جمله از این منظر که میان کارآمدی استراتژیها و برنامههای توسعه و نوع نظریههای توسعه که مبنای برنامهریزی بوده اند ارتباط وثیقی وجود دارد. بنا به نظریه دلالتی-پارادایمی، که رابطه بین «نظریههای توسعه» و «اندیشه سیاسی» را تبیین کرده است، و نظریه توسعه را یکی از دلالتهای کاربردی اندیشه سیاسی محسوب مینماید، یکی از شرایط توفیق استراتژیها و برنامههای توسعه میتواند به بنیاد اندیشگانی سیاسی نظریههای توسعه بازگردد. از این رو، بررسی بنیاد اندیشگانی نظریهها و برنامههای توسعه ضروری به نظر میرسد. در این مقاله، با بهرهگیری از روش تحلیل محتوای کیفی، نشان داده خواهد شد که بنیاد اندیشگانی سیاسی «الگوی تعدیل ساختاری» که مهمترین الگوی و سیاست توسعه در دهه 1980 میلادی، بوده است، بر اساس اصل «آزادسازی از طریق صیانت از حقوق افراد» متناسب با اندیشه سیاسی «استحقاق» رابرت نوزیک میباشد.
خلاصه ماشینی:
(Todaro, 2012: 127) با این وصف از مجموع خط مشی های الگوی تعدیل سـاختاری و اقتصـاد نئوکلاسـیک می توان موارد ذیل را مهمترین مفروضات الگوی تعدیل دانست : - اعتقاد به حق مالکیت خصوصی به عنوان انگیزه فردی سرمایه گذاری - اعتقاد به نابرابری اقتصادی به عنوان منشا اصلی انگیزه فعالیت اقتصادی - قائل شدن به ارزش فراوان برای آزادی شخصی اعم از سیاسی و اقتصادی - اعتقاد به اینکه سازو کار بازار آزاد عموما در تخصیص کارای منابع بهتـر از سـازوکار برنامه ریزی دولتی عمل می کند و کارایی و رفاه اقتصادی را حداکثر می کند - اعتقاد به دخالت حداقلی دولت بـه سـبب آثـار منفـی بـر اطمینـان از حـق مالکیـت خصوصی و انگیزه سرمایه گذاری (هانت ، ١٣٨٦: ٣٥٣-٣٦٦) ٥.
مجموع خط مشی های تعدیل ساختاری کـه رو به سوی «آزادسازی و عدم دخالت دولت » دارند هرچند از منظر اقتصاد سیاسـی ، در پی «رشد اقتصادی » هستند ولی از منظر اندیشگانی ، از آنجا که موجـد «شـرایط احقـاق حقوق افراد و آزادی در اعمال آن » و در نتیجه «تحریک انگیـزه هـای فـردی » اسـت ، از عهده این کار برمی آید (هانت ، ١٣٨٦: ٣٢٨).
تأکیـد بـر «آزادی و حقوق افراد»، به عنوان ایده محوری الگوی تعدیل ساختاری برای تنظیم اجتماع و نظـم سیاسی ، تأکید بر سه مولفه را در این الگو روشن می کند که به تفصیل گویای امکـان آن ذیل فلسفه سیاسی لیبرالیستی رابرت نوزیک است ؛ الف ) توجه به فرایند توسعه به جای نتیجـه و وضـع نهـایی آن ؛ در الگـوی تعـدیل ساختاری، وضع نهایی توسعه یافتگی مورد تاکید نیست .