چکیده:
ارتقاء کشور و بهرهوری ملی در سایه کار و تلاش میسر شده و زمانی میتوان به این هدف والا دست یافت که مایه اصلی این تلاش؛ یعنی انسانهای تلاشگر، کارطلب، و مجهز به فرهنگ کار پیشرونده در جامعه وجود داشته باشد، فرهنگ کار پیشرفته میتواند زمینه مناسب برای سختکوشی، خلاقیت، ابتکارات و نوآوریها، احساس تعهد و مسئولیتپذیری، وجدانکاری و انضباط اجتماعی را در جامعه عظیم کار کشور فراهم سازد. بنابراین پژوهش حاضر درصدد شناخت ابعاد مختلف ارتقای فرهنگکار از دید متخصصان دانشگاهی با استفاده از روش نظریه زمینهای بوده است. جامعه آماری تمام کارمندان متخصص دانشگاههای شهرستان بروجرد میباشد که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و ملاک اشباع نظری 40 نفر تعیین گردید. دادههای پژوهش نیز با استفاده از مصاحبه نیمه ساختیافته جمعآوری شد. در خلال تحلیل دادهها، هشت مقوله مشارکت، به رسمیت شناخته شدن، سیستم پاداش، صلاحیت شغلی، توانمندسازی، فرهنگپذیری، ابداع و نوآوری و مذاکره در مورد نقش استخراج شدند و سپس، مقولههای مذکور در قالب یک مقوله هستهای «ساختارگشایی راهبردی فضای کار» ترسیم و مورد بحث قرار گرفتند.
خلاصه ماشینی:
"یافته ها در خلال تحلیل کیفی با اجرای مراحل کدگذاری باز، محوری وگزینشی به ترتیب ۲۲ مفهوم اولیه ، ۸ مقوله مشارکت ، به رسمیت شناخته شدن ، سیستم پاداش ، صلاحیت شغلی ، توانمندسازی ، فرهنگ پذیری ، ابداع و نوآوری و مذاکره در مورد نقش استخراج شدند و سپس ، مقوله های مذکور در قالب یک مقوله هسته ای «ساختارگشایی راهبردی فضای کار» ترسیم و مورد بحث قرار گرفتند.
سه مفهوم هماهنگ بودن با سازمان ، ارائه پیشنهادها برای ارتقاء فرهنگ کار و تلاش و گفت وگو برای تغییر وضعیت موجود، مقوله عمده تحت عنوان مذاکره در مورد نقش را شکل داده اند که نتیجه تعاملات و شرایط ساختاری جامعه و نشان دهنده روش تعامل و گفت وگو کارمند با سایر کارکنان سازمان در جهت دستیابی به راه هایی برای چگونگی انجام وظیفه است .
همانگونه که در نمودار شماره ۱ مشاهده می شود، عوامل اجتماعی و فرهنگی تغییر (تغییرات نگرشی و رفتاری ) که بین کارکنان و مدیران در انجام مسؤلیت های محولشده صورت می گیرد، شامل چهار مقوله فرهنگ پذیری ، سازگاری شغلی (مذاکره نقش )، مشارکت گروهی و توجه به ایده هاو تفکرات می باشد.
از سوی دیگر، چهار مقوله توانمندسازی ، ایجاد بستر مناسب نوآوری و ابداع ، صلاحیت شغلی و اصل تشویق و پاداش را می توان جزو عوامل مدیریتی دانست که پایه و اساس تغییر و تحول در نحوه عملکرد کارکنان است ؛ به عبارت بهتر، این عامل باعث افزایش فرهنگ کارو هم کاهنده آن باشد."