چکیده:
نظریۀ واژگان زایشی چهارچوبی را برای نمایش و بازنمود دانش واژگانی پیش می نهد که بازنمایی های معنایی-واژگانی عرضه شده در آن،در واقع بخشی از اطلاعات ذخیره شده در واژگان هستند.در این رویکرد،تلاش براین است تا کاربرد خلاقانۀ زبان شرح داده شود و با در نظر گرفتن ساختار و سطوح بازنمودی چندگانه برای انواع مختلف اطلاعات واژگانی،شیوۀ تازه ای برای زایش معانی متعدد از طریق فرایند ترکیب عرضه گردد.واژگان زایشی به صورت نظامی مشتمل بر چهار سطح اصلی بازنمود زبانی یعنی ساختار موضوعی،ساختار رویدادی،ساختار کیفی و ساختار توارث واژگانی تعریف می شود.مجموعه ای از ابزارهای زایشی(تحمیل نوع،هم ترکیبی و مرجع گزینی انتخابی)این چهار سطح را به یکدیگر مربوط می سازند و با استفاده از ارزش های رمزگذاری شده در سطح ساختار کیفی برای نقش های سازنده،صوری،غایی و عاملی تعبیر ترکیبی واژه ها را در بافت های زبانی ممکن می کنند.
خلاصه ماشینی:
"اما پاستیوسکی به جای پیشنهاد انواع معنایی مختلف برای فعل یعنی در نظر گرفتن مدخل های واژگانی جدا و نیز برخلاف نظر کلین و ساگ (١٩٨٥) که قائل به تغییر نوع فعل در بافت های نحوی گوناگون به سبب اعمال قواعد تغییر نوع هستند، پیشنهاد میدهد که نوع فعل ثابت باقی میماند و این در جاهایی است که نوع موضوع درونی همواره به شکل یک گزاره ١ تعیین شده باشد.
اطلاعات بازنماییشده در ساختار کیفی اسم «کیک » در بازنمایی (٣-١٢) نشان میدهد «کیک » یک مصنوع است و نقش عاملی آن در ساختار کیفی این اسم دال بر این است که از طریق انجام فرایند «پختن » ایجاد یا خلق میشود (١٩٩٥: ١٢٣) زمانی که فعل «پختن » با موضوعی که نقش عاملی آن به شکل نوع طبیعی مشخص شده است ترکیب میشود، تعبیر معنایی حاصله برای فعل تغییر نمیکند و در نتیجه همان معنای تغییر حالت از خام به پخته در اثر کنش «پختن » وجود دارد و چیز جدیدی خلق نمیشود.
اما در نظریۀ واژگان زایشی، هسته ای از معانی واژه با ساختار درونی بسیار پیچیده تر از آنچه در نظریات پیشین فرض میشد، 1 Light verb construction 2 Jun 3 Lee et al 4 Jensen & Vikner 5 Borschev & partee 6 Genitive relation 7 Johnston & Busa 8 Jackendoff 9 Van Valin 10 Jezek Elisabetta برای زایش مجموعۀ بزرگتری از معانی در ترکیب واحد واژگانی با واحدهای دیگر در گروه ها یا بندهای نحوی به کار رفته است ."