چکیده:
اگرچه جرم به عنوان پديده اجتماعي زير تأثير عوامل انساني (دروني) و غيرانساني (بيروني) است با اين همه محتواي ذهن آدمي تأثير برجست هاي بر پديد آوردن جرم دارد . هدف اين مقاله شناخت نقش اين محتوا در ارتكاب جرم برخي جرائم است. اين شناخت با بهر ه گيري از ابزار كتابخانه و مراجعه و تحليل آراي جامعه شناسي، روا ن شناسي، روان شناسي اجتماعي و همين گونه به روش اسنادي انجام شده است.
اين مقاله نشان مي دهد برخي رفتارها بر گرفته از فهم و تفسيري است كه شخص از يك موقعيت دارد. اين تفسير خود زير تأثير باورها و انتظارات ا و است. گاه نه رخداد بيروني (عينيت) بلكه تفسير آن (ذهنيت) جر مزا است. به اين رو، براي پيشگيري از وقوع برخي جرائم بايد بستر تضارب آرا فراهم و باورهاي خشونت آفرين و جرمزا در ذهن فرد و جامعه پالايش گردند.
خلاصه ماشینی:
"ولی مطالعات روان شناسی نشان می دهد رفتار آدمی تنها یک پدیده مکانیکی و طبیعی نیست که تنها بر پایـه علـت شـکل بگیرد و بس بلکه جنبه های انسانی نیز در آن وجود دارد به این معنا کـه وی در رفتارهـای خـود ملاحظات ذهنی و شناختی نیز دارد و رفتار خود را در ترازوی محاسبه می نهد و چرایی انجـام آن را با تعریف اهداف و غایات شناسایی می کند.
گری در اثر خود بـا عنـوان پژوهـی در آمار اخلاقی فرانسه در سال ١٨٣٣ با بهره گیری از آمار، رابطه میان دو متغیر جرم فقر را به آزمون درآورد و این نتیجه را گرفت که جرائم علیه اموال و مالکیت در منطقه های ثروتمند بیشتر است و البته علت آن نیز فقر نیست بلکه وجود فرصت ارتکاب جـرم در ایـن منطقـه هـا اسـت زیـرا، در منطقه های ثروتمند چیزهای زیادی برای سرقت وجود دارد.
یکی از علت های تفاوت در واکنش با رویدادها و محتوای ذهنی و شناختی افراد پیوند دارد مـی تـوان گفت وجود عینی رخداد مانند «توهین » یا «خیانت »، موجب واکنش مجرمانه نمی شود بلکـه برداشت و تفسیری که شخص از این رخداد دارد، آن واکنش را در وی پدید می آورد.
در نظریه خرده فرهنگی نیز اشاره هایی به دیدگاه جرم شناسی شناختی وجود دارد در ایـن نظریـه نیز به نقش ایده ها در بروز رفتارهای مجرمانه توجه می شود و این باور وجود دارد که ایده هـا بـه طور مستقیم علت رفتار مجرمانه اند."