چکیده:
در مورد نسبت تکالیف دولت و حفظ محیط زیست در آموزه های حقوق عمومی دیدگاههای متنوعی مطرح است. حداقل می توان در چارچوب وظیفه عمومی مذکور در اصل پنجاه قانون اساسی سه رویکرد تفسیری تحلیلی را از همدیگر تفکیک نمود. رویکرد نخست مبتنی بر محوریت دولت در حفاظت از محیط زیست و تضمین حق بر محیط زیست سالم است (رویکرد دولت محور)؛ رویکرد دوم از ضرورت عدم حضور دولت یا حضور حداقلی آن در امر حفاظت دفاع می نماید (رویکرد بدون دولت) و در نهایت رویکرد مشارکت که مبتنی
بر انگاره همکاری میان بازیگران دولتی، غیردولتی و نیز شهروندان در امر حفاظت از محیط زیست و اجرای سیاستها است. در این مقاله سعی شده است ابعاد مختلف این امر در چارچوب نظام حقوق عمومی تحلیل گردد. فرض بنیادین این مقاله بر این مبنا استوار است که در چارچوب اصل پنجاه قانون اساسی «عمومی سازی حفاظت از محیط زیست» مستلزم همکاری و مشارکت دولت با شهروند است. لذا ابتدا رویکردهای سه گانه پیش گفته تحلیل و سپس به عنوان نتیجه، رویکرد همکاری بحث شده است.
n the case of the relationship between government and environmental obligations there are different views in public law theory. At least three approaches can be mentioned in the context of general task to which principle 50 of constitution refers. The first approach is based on the centrality of the state in protecting the environment and ensuring the right to a healthy environment (State-centric approach). This approach assumes that the market and the private sector are incapable of protecting the environment. So it is only the state that has the primary responsibility for protection of the environment as a general task.
The second approach relates to the absence of the state in protecting the environment (Approach without government). In fact the emergence of this approach is because of the inability of the government to protect the environment. According to this approach the government cannot protect the environment propperly and experience has shown that some governments have become one of the violators of environmental law.
And at last the participation approach is based on the idea of cooperation between the state and non-state actors and the citizens in the area of environmental protection and implementation of the related policies. In this paper، different aspects of this issue in the context of public law are analyzed. The basic assumption of this article is based on the belief that the environmental protection requires the government’s cooperation with citizens.
خلاصه ماشینی:
"٢٠٠٠ ,Larrue &١٩٩٤ ,Mettan) (٧٢-٥٧ ,١٩٩٥ ,et Inglehart همواره این پرسش مطرح است که باید چه سیاستی را در زمینه ی محیط زیست اتخاذ نمود (٣ ,٢٠٠٦ ,Vivien) و این که رویکرد مناسب در حل مشکلات زیست محیطی کدام است ؟ در این میان ابهام و اجمال برخی از عبارات قانون اساسی و عادی در مورد «وظیفه عمومی» حفاظت دیدگاه های مختلفی را در مورد ساختار نظام حقوقی حفاظت و نسبت دولت با مقوله حمایت از محیط زیست مطرح نموده است (رمضانی قوام آبادی، ١٣٩٢: ١٤٠-٩٤).
تعداد اندکی هم که توانسته اند ایجاد شوند و خود را وارد صحنه کنند به واسطه همین مشکل و هم چنین مشکلات اقتصادی و اجتماعی نتوانسته اند در زمینه محیط زیست چندان تاثیرگذار باشند (بحرینی؛ ایمنی، ١٣٧٩: ٣٦؛ ٢٦٩٢-٢٦٨٥ ,١٩٩٩ ,Chess) برخی پژوهشگران بر این باورند که در ایران «نیاز به تشکل ها و ساختارهای سازمان یافته مردمی به عنوان مکمل برنامه های وسیع و گسترده دولت در امر حفاظت از منابع طبیعی به شدت احساس میشود تا با اتکا به ارزش های فرهنگی، اجتماعی و دینی حاکم بر جامعه و به دور از بوروکراسیهای دست و پاگیر اداری بتواند انگیزه های والای حفاظت از منابع طبیعی را در بین اقشار مختلف جامعه شامل روستائیان ، زنان ، دتنشجویان ، دانش آموزان ، دانش آموختگان منابع طبیعی دانشگاه ها و ...
ضعف ساختاری سازمان حفاظت محیط زیست و جایگاه نه چندان قوی آن در هیأت دولت (فریادی، ١٣٩٢؛ عبدالهی؛ فریادی، ١٣٨٩: ١٨٠-١٤٣) از سویی و نبود رویکردهای مبتنی بر «همکاری» میان بخش های مختلف و مشارکت مردم در حفظ محیط زیست و عدم اهتمام جدی سازمان باعث گردیده است ؛ رویکردها بیشتر مبتنی بر رویکرد فرمان و کنترل باشد و تعدیل های پیش گفته در حقوق فرانسه را در مورد ایران کمتر شاهد باشیم .
"Participation du public dans la gouvernance de l’environnement et du territoire: pour améliorer l’instrumentation", VertigO-la revue électronique en sciences de l'environnement 9, no."