چکیده:
سکونتگاه های روستایی به عنوان چشم انداز فرهنگی، حاصل از تعامل بین انسان و محیط در طی فرآیندهای متاثر از عوامل و نیروهای درونی و بیرونی دچار تغییر و تحولاتی در بافت کالبدی – فضایی (خصوصا در ابعاد مسکونی) خود شده است؛ این امر موجب پدید آوردن مسائل و نارسایی های بسیاری برای زیست و ادامه سکونت در این فضاها شده است. در این راستا پژوهش حاضر، با استفاده از روشهای اسنادی- تحلیلی و رویکرد کاربردی حاکم بر آن، به دنبال روشن ساختن تفاوت های منطقه ای و سطحبندی نواحی همگن در زمینه ابعاد گوناگون مسکن (بهداشتی- درمانی، زیربنایی-رفاهی، تسهیلات و تاسیسات، استحکام و سازه) در مناطق روستایی ایران بوده است. برای این منظور، از روش های تحلیل عاملی و تکنیک تصمیم گیری چندمعیاره تاپسیس فازی برای وزندهی و برای تفسیر نتایج، به تهیه نقشه های مربوطه با از سیستم اطلاعات جغرافیایی اقدام شد. نتایج پژوهش نشان داد؛ مناطق روستایی استان های مازندران (467/0)، اصفهان (464/0)، البرز (455/0) و تهران (449/0) بالاترین سطح برخورداری و مناطق روستایی استان های سیستان و بلوچستان (265/0)، خراسان جنوبی (267/0)، هرمزگان (267/0) و کرمان (270/0) در پایینترین سطح از حیث برخورداری از شاخصهای مسکن روستایی قرار دارد. همچنین استان های کشور در زمینه ی شاخصهای ذکر شده، تفاوت معناداری با یکدیگر دارند و سطح برخورداری استانها در این زمینه با یکدیگر برابر نیست؛ بنابراین لازم است در جهت هدایت توسعهی آتیه این روستاها به سوی توسعه ای پایدار و رهایی از مشکلات موجود، برنامه ریزی های موثر و عملی در جهت بهبود وضعیت توزیع فضایی مسکن در این سکونتگاه ها انجام گیرد و مناطق سطوح پایین نسبت به مناطق سطوح بالاتر، بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
Housing has been one of the most essential needs of human life for a long time and it is one of the most important symbols of civilization and culture. Providing a shelter which is safe and secure is everyone’s ambition and to reach to this aim, human beings have used many different methods and technologies to improve the quality and quantity of housing. Through time passage and change of structure and function and also through meeting new requirements, if physical texture which is a symbol of biological and cultural way of living could not accommodate with time and place conditions of that society, this problem causes lack of development and as a result, leads to physical chaos. These spatial developments in rural environment, problems and the resulted failures in settlement methods and following that effects of urban environments on spatial-physical texture of villages have caused many changes. Therefore, to reach to the optimal condition in spatial dimension, codification of a comprehensive plan in housing sector requires recognition and analysis in vast dimensions and awareness of quantity status of housing indicators in regional planning process. So, reaching to an optimal condition in housing, as a developmental indicator is essential. This study aims to study rural housing indicators throughout the country in different dimensions (infrastructural and facilities dimension, structural strength and health facilities) and tries to determine their spatial levels; after recognizing the differences between regions, this study provide solutions for improvement of effective factors to blur spatial inequalities.
خلاصه ماشینی:
همچنین استانهای کشور در زمینه ی شاخص های ذکر شده، تفاوت معناداری با یکدیگر دارند و سطح برخورداری استانها در این زمینه با یکدیگر برابر نیست ؛ بنابراین لازم است در جهت هدایت توسعه ی آتیه این روستاها به سوی توسعه ای پایدار و رهایی از مشکلات موجود، برنامه ریزیهای مؤثر و عملی در جهت بهبود وضعیت توزیع فضایی مسکن در این سکونتگاهها انجام گیرد و مناطق سطوح پایین نسبت به مناطق سطوح بالاتر، بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
در پژوهش حاضر، به تحلیل ، بررسی و سطح بندی فضایی شاخص های مسکن روستایی در سطح کشور، در ابعاد مختلف (زیربنایی و رفاهی، استحکام سازه، امکانات و تسهیلات و بهداشتی) پرداخته و بعد از شناسایی تفاوتها بین مناطق ، راهحل هایی برای بهبود عوامل مؤثر، جهت کمرنگ شدن نابرابری های فضایی ارائه شده است .
به منظور آگاهی از وضعیت مسکن روستایی و تبیین وضعیت کمی و کیفی شاخص های مسکن در نواحی روستایی ایران، مطالعات گوناگونی انجامگرفته است که در این پژوهش به اختصار چند مورد ذکر می شود: صیدایی و همکاران(١٣٨٨) در پژوهشی تحت عنوان «تحلیل فضایی مسکن روستایی در استان کهگیلویه و بویراحمد» با استفاده از آمار سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ١٣٨٥ و به کارگیری روش آماری تحلیل خوشه ای، شهرستانهای استان کهگیلویه و بویراحمد را در سه خوشه سطح بندی کرده اند.