چکیده:
یکی از ابعادی که میتوان فاجعه منا را بررسی کرد، تحلیل و بررسی این فاجعه از منظر ساختار قدرت و نظام سیاسی حاکم بر عربستان سعودی است. در این رویکرد، ساختار قدرت و نظام سیاسی عربستان، ویژگیهایی دارد که میتواند بخشی از چیستی و چرایی فاجعه منا را تفسیر کند. مدل نظام سیاسی عربستان که بر نوعی نظام پادشاهی وراثتی رانتیر (تحصیلدار) مبتنی است، پیامدهایی از قبیل بیاهمیتی به اصل فاجعه، عدم پاسخگویی، استیلای رسانهای و دیپلماسی مبتنی بر تهدید و تطمیع را به دنبال داشته و ساختار دو رکنی قدرت (دیانت و سیاست) موجب مشروعیتسازی و برخورد ایدئولوژیک با حادثه شده است. همچنین پیوندهای استراتژیک غرب با آل سعود، موجب همگرایی رسانههای غربی با دولت در بازتاب این حادثه گردیده است. نیز اثرگذاری برخی از متغیرهای موجود در زمان حادثه، همچون جنگهای یمن و سوریه و چالشهای ناشی از انتقال قدرت را نباید نادیده گرفت.
خلاصه ماشینی:
"هرچند در جراید و سایت های خبری عربستان گفته شد ولیعهد، وزیر کشور و رئیس شورای عالی حج عربستان ، تشکیل کمیته حقیقت یاب را صادر کـرده انـد (عکـاظ ، ش ٥٢١٤، ص ١)، همان گونه که با توجه به ماهیت نظام های پادشاهی پیش بینی مـی شـد، نتـایج ایـن کمیته هنوز ارائه نشده است و جالب آنکه پس از این فاجعه ، پادشاه عربستان در دیـدار بـا فرماندهان امنیتی، از آنان برای برگزاری حـج تقـدیر کـرد و تنهـا تـذکر داد کـه بایـد در روش های برگزاری حج تجدیدنظر شود (همان ، ش ٥٢١٣، ص ٧).
با نگاهی به ابعاد فاجعه منا و قصور و تقصیر نظـام سیاسـی عربسـتان در ایجـاد ایـن فاجعه ، بدون شک دولت عربستان مستحق نکوهش و بازخواست است ؛ به ویژه با توجه بـه ماهیت این حادثه که در اثنای مراسم دینی حج و در سرزمین مقدس منا درباره افرادی در حال احرام به وقوع پیوست ، بیش از هر چیز از جامعه دینی عربستان انتظار می رفت دولت را بازخواست و به این فاجعه غم بار که در حق حجاج بیت الله الحرام با آن وضعیت رقت بار روا داشته شده بود، اعتراض کنند، ولی به سبب همان ساختار قدرت ، نه تنها بـه ایـن امـر اعتراضی نشد، بلکه در کمال ناباوری برای توجیه ناکارآمدی و نالایقی دولت در برگـزاری مراسم حج ، به توجیه شرعی و دینی این فاجعه دردناک پرداختند و این حادثه را قضا و قدر الهی خواندند و جالب آنکه علت اعتراض دیگران به دولت را حسادت و دشمنی با خانـدان آل سعود برشمردند."