چکیده:
بحران اخیر لبنان بیشتر به آزمایشگاهی شبیه بود که نظریه ها و تئوریهای وارداتی در کشورهای مختلف خاورمیانه، به ویژه دولتها و افکار عمومی جهان اسلام را در معرض آزمایش جدی قرار داد. مواضع و اظهار نظرهای شخصیتهای رسمی، نیمه رسمی و مستقل در عربستان سعودی درباره جنگ رژیم صهیونیستی علیه حزب الله موجب حیرت برخی تحلیلگران مسائل منطقه ای شد؛ به طوری که برای خود غربیها و سیاستمداران اسرائیلی نیز قابل پیشبینی نبود که حاکمان مهمترین کشور اسلامی جهان تا این اندازه با آنها همراه و هماهنگ باشند.
نوشتار حاضر ضمن بررسی مواضع رسمی، افکار عمومی، رسانه های جمعی و شخصیتهای مستقل سعودی در مورد بحران اخیر لبنان، تاثیرات بالفعل و بالقوه آن مواضع را در تحولات و چشم انداز آینده منطقه مورد بررسی قرار داده است.
خلاصه ماشینی:
"127 هرچند اسرائیلیها در مواضع خود سه هدف مشخص را برای جنگ علیه لبنان مشخص و اعلام کرده بودند (آزادی بیقید و شرط سربازان اسرائیلی، خلع سلاح حزبالله و خروج آن از جنوب لبنان و استقرار نیروهای ارتش لبنان در جنوب رودخانه لیتانی)، این رژیم از حمله خود به لبنان چند هدف استراتژیک دیگر را هم دنبال میکرد که بخشی از آن با قدرتهای منطقهای مثل عربستان سعودی در ارتباط بود.
افکار عمومی عربستان در خصوص بحران لبنان هرچند حکومتهایی مانند عربستان، مصر و اردن به عنوان همپیمانان سنتی ایالات متحده امریکا و با اکثریت جمعیت سنی، نگران قدرت گرفتن شیعیان در منطقه هستند و موضعگیریهای اخیر آنها در خصوص طرح مسائلی مثل «هلال شیعی» گواه این نگرانیهاست، اما مردم عادی اعم از شیعه و سنی در حمایت از مقاومت لبنان شعار سر دادند و علت آن نیز پایداری و مقاومت حزبالله در برابر اسرائیل است.
این روزنامه در مراحل و روزهای بعدی بحران تلاش کرد با تغییر در سرمقالههای خود ذهن خوانندگان را متوجه مسائلی کند که تأکید آن بر اهداف و انگیزههای حزبالله از شروع درگیری بود: «آیا سخنان نخستوزیر لبنان مبنی بر اینکه دولت قبلا از سوی حزبالله در مورد عملیات آن مطلع نشده، بدین معنی است که طرفها و کشورهای دیگری در این خصوص دخالت داشتهاند؟» 132 روزنامه الجزیره نیز تقریبا همان راه روزنامه الوطن را دنبال کرد."