چکیده:
در این پژوهش، عوامل «بازماندگی تحصیلی فرزندان» در دو سطح«خانواده» و «استان محل زندگی» با روش مدلهای خطی سلسله مراتبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بنابر تحلیلهای انجام شده،میانگین «نسبت فرزندان محروم از تحصیلات بالاتر از دوره راهنمایی در خانواده» در میان استانها تفاوتی معنادار با همدیگر دارد. این به معنای تاثیر ویژگیهای سطح دوم (استان) بر تغییرات میانگین سطح اول(خانواده)است و لزوم به کارگیری مدل چند سطحی را تایید میکند. براساس برآوردها، بیشترین تفاوتها در نسبت بازماندگی تحصیلی مربوط به سطح خانواده است.در سطح استانی،وضعیت اقتصادی-اجتماعی خانواده رابطه منفی معنادار با نسبت بازماندگی تحصیلی فرزندان درون استانها دارد؛ اما درباره شدت این رابطه، یافته ها نشان میدهند که هرچه میانگین «نسبت فرزندان بازمانده از تحصیل خانواده» در استانی بالاتر باشد، شدت رابطه وضعیت اقتصادی-اجتماعی خانواده و بازماندگی تحصیلی فرزندان کاهش مییابد و در مقابل، هرچه این میانگین کمتر باشد، شدت این رابطه افزایش مییابد. به سخن دیگر، در استانهایی که میزان بازماندگی از تحصیل زیاد است، عوامل زمینهای دیگری افزون بر وضعیت خانوادهها، همچون شاخصهای توسعه استان، وضعیت آموزش و ...، در تشدید این مسئله موثر هستند. در نهایت میتوان اذعان کرد که نقش وضعیت اقتصادی-اجتماعی «خانواده» درمقایسه با وضعیت «استان»،در مسئله بازماندگی تحصیلی فرزندان از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ چرا که شدت تاثیر پایگاه اقتصادی-اجتماعی خانواده بر وضعیت تحصیلی فرزندان،در استانهای متفاوت با هر نوع زبان و گویش و نیز با هرسطح از توسعه یکسان بوده است. یافته های این پژوهش، همچنان بر نقش بی بدیل خانواده در تربیت و جامعه پذیری فرزندان تاکید دارد.
خلاصه ماشینی:
در این پژوهش پس از بررسی مبانی نظری آموزش و طرح سوالات اصلی تحقیق ، مسئله بازماندگی تحصیلی فرزندان در ایران با توجه به ویژگیهای اقتصادی- اجتماعی دو سطح «خانواده » و «استان » محل زندگی افراد، با به کارگیری مدلهای چند سطحی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است و در پایان پیشنهادات لازم در زمینه افزایش ماندگاری دانش آموزان در چرخۀ آموزش و پرورش ارائه خواهد شد.
آیا «درجۀ توسعه یافتگی» و«نوع زبان » به طور معناداری شدت ارتباط بین «وضعیت اقتصادی-اجتماعی خانواده » و «بازماندگی تحصیلی فرزندان » را درون استان پیش بینی میکنند؟ روش تحقیق هدف اصلی این پژوهش ، اندازه گیری و مطالعه میزان تأثیر ویژگیهای اقتصادی - اجتماعی مربوط به دو سطح «خانواده » و «استان » محل زندگی آن بر «نسبت فرزندان بازمانده از تحصیل خانواده » است .
تجزیه و تحلیل داده ها نتایج توصیفی در این پژوهش در سطح اول (خانواده )، «نسبت فرزندان بازمانده از تحصیل در خانواده Yij» به عنوان متغیر«وابسته » و «وضعیت اقتصادی-اجتماعی خانواده » به عنوان متغیر «پیش بین » است و در سطح دوم (استان )، «نوع زبان غالب » و «درجۀ توسعه یافتگی» استان متغیرهای «پیش بین » هستند.
نتایج توصیفی تحلیل داده های تحقیق نام متغیر میانگین انحراف معیار متغیرهای سطح خانواده نسبت فرزندان بازمانده از تحصیل (درصد) Yij وضعیت اقتصادی-اجتماعی خانواده (تحصیلات سرپرست و درآمد سالانه خانواده ) 21,54 6,69 29,82 4,37 متغیرهای سطح استان میانگین نسبت فرزندان بازمانده از تحصیل هرخانواده (درصد) Bj٠ سهم خانواده های غیر فارس زبان درجۀ توسعه یافتگی 23,88 0,61 0,25 6,21 0,50 0,06 براساس نتایج جدول شماره ١، میانگین نسبت فرزندان بازمانده از تحصیلات بالاتر از دورة راهنمایی در هر خانواده ٢١,٥٤ درصد و میانگین «میانگین نسبت فرزندان بازمانده از تحصیل خانواده » در میان استانها ٢٣/٨٨ درصد است .