چکیده:
نظام تربیت معلم در دانشگاه آکسفورد با نام "الگوی کارآموزانه" در سایه نگرشی مدرسه-بنیان در تربیت حرفه ای معلمان، یک مدل مشارکتی موفق میان نهاد مدرسه و دانشگاه به شمار می آید.سوال اصلی پژوهش حاضر این است که الگوی مذکور دارای چه ویژگیهای مشهود و ضمنی است که توانسته هم در فرآیند (یعنی اجرای برنامه) و هم در برآیند (یعنی دانشجو- معلمان) توفیق داشته باشد. بنابراین در این تحقیق برآنیم تا فرآیند تربیت حرفه ای دانشجو- معلمان در این الگو مورد واکاوی قرار گیرد تا از این معبر، بتوان دلالتها و روشنگریهایی را برای نظام متناظر آن در ایران به دست آورد. روش تحقیق به کار گرفته شده در طرحهای پژوهشی "موردکاوی" جای میگیرد و از انواع سه گانه آن، در زمره موردکاوی توصیفی واقع میشود که هدفش ارائه توصیف غنی – به همراه درجه ای از تبیین- از مورد مورد مطالعه هم از بعد ساختار و هم از بعد تراکنشهای ضمنی است. تجربه زیسته نگارنده، مشاهده، مصاحبه با رئیس وقت دانشکده تعلیم و تربیت دانشگاه آکسفورد ، پروفسور ریچارد پرینگ، که مدیریت اجرایی دوره تربیت معلم را سیزده سال بر عهده داشته، یادداشتهای میدان عمل و مصاحبه با استادان، معلمان راهنما و دانشجو- معلمان ابزارهای تولید دادههای مورد نیاز بوده است. توصیف و تحلیلهای ارائه شده به این ترتیب طبقه بندی شده است: ابتدا ابعاد مفهومی، تاریخی-اجتماعی و ساختاری این الگو مورد واکاوی قرار گرفته است. سپس عناصر سازنده آن بر اساس یک چارچوب نظری منتخب بررسی شده و بخش پایانی مقاله به ارائه دلالتهای الگوی مذکور برای نظام تربیت معلم در ایران اختصاص یافته است.
خلاصه ماشینی:
از سویی هم معلمان مدرسه واجد دانشی هستند که مبتنی بر بافتی ویژه است که آنها در آن فعالیت میکنند و امکان سنجی عملیاتی شدن دانش فوق را بر اساس معیارهای محدودیت زمانی، منابع موجود، مهارت و تخصص ، قابلیت پذیرش اجتماعی و اثربخشی در محیط اجرا مورد سنجش قرار میدهند (کورنی، ١٩٩٣) طرح آکسفورد، با ارزشمند تلقی کردن گونه های متفاوت دانش ، به دوگانگی نامطلوب میان نظر و عمل پایان میدهد و کثرت گرایی اندیشه جایگزین جزمیت اندیشه میشود.
لزوم تدوین یک برنامه درسی در هم تنیده و مشارکتی تحت نظارت و هدایت منظم دانشگاه و مدرسه (نهاد آموزش و پرورش ): بالینی نبودن نظام تربیت معلم در کشور، سبب افتراق شدید نظریه از عمل تربیتی شده است ، به طوریکه به جرأت میتوان گفت نه تنها سازوکار منظمی برای دخالت و نقش آفرینی سازمان یافته و مداوم مدارس در امر تربیت معلم تعبیه نشده است ، بلکه حضور دانشجو- معلمان در مدرسه موقوف بر چند واحد کارورزی و مشاهده است که آنها باید در طول دوره کارشناسی خود بگذرانند.
فراهم کردن زمینه مناسب برای نظریه پردازی و رشد تفکر دانشجو- معلمان : شواهد مؤید این است که در طرح کارآموزانه آکسفورد، چند اصل بنیادی سبب حاصلخیز شدن زمین نظریه پردازی در میان دانشجو- معلمان شده است که عبارت اند از: نگاه سازنده گرایانه به دانش و یادگیری، کثرت گرایی اندیشه به جای جزمیت گرایی، سازماندهی هدفمند سال تحصیلی به دو فاز مختلف (رشد صلاحیتهای اساسی تدریس و خود- ارزیابی و تعیین معیارهای شخصی) و نگاهی رشد یافته به منتورینگ در تربیت معلم .
Teaching & Teacher Education, 10(2), 157-167.