چکیده:
جنگ 33 روزه که با تهاجم اسرائیل به لبنان آغاز شد و با تصویب قطعنامه 1701 شورای امنیت و پذیرش آتش بس بین حزب الله و اسرائیل پایان یافت، از ابعاد مختلفی قابل تحلیل و ارزیابی است.
یکی از ابعاد مهم این جنگ، نوع مواضع و دیهدگاههای طوایف مختلف لبنانی اعم از شیعی، سنی، مسیحی و دروزی است که پرداختن بدانها میتواند در تبیین جایگاه هر یک از طوایف در جنگ 33 روزه موثر واقع شود.
از جمله طوایف لبنانی تاثیرگذار بر تحولات لبنان، طایفه مسیحی است که طیف های مختلفی را دربر می گیرد. این طیف ها را میتوان به دو گروه تقسیم بندی کرد: "14 آذاری" (مارس) که شامل جریان های ضد سوری، ضد ایرانی و مخالف رئیس جمهوری (امیل لحود) و وموافقان طرح خلع سلاح حزب الله می شود و طیف "8 مارس" که ایده های مخالف با گروه 14 مارس دارند.
در این تقسیم بندی اشخاصی هم چون امین جمیل، نصرالله صفیر و سمیر جعجع در طیف "14 مارس" و میشل عون، سلیمان فرنجیه و امیل لحود در طیف "14 مارس" قرار می گیرند. ذکر این نکته ضروری است که میشل عون در ابتدا از طیف 14 مارس محسوب می شد، ولی بعد از گذشت یک سال و مشاهده ناتوانی، بی انسجامی و فساد موجود در این جبهه به مواضع 8 مارس گرایش پیدا کرده است.
نوشتار حاضر، گزیده ای از مواضع شخصیتهای برجسته مسیحی همراه با تحلیلی کوتاه از تفکرات سیاسی آنها درباره جنگ 33 روزه است.
خلاصه ماشینی:
"ائتلاف حزبالله با میشل عون در بهار سال جاری، موجب شد که میشل عون به تدریج خط خود را از جبهه 14 مارس دور کند؛ به خصوص که این جبهه حاضر نشد پست وزارت دادگستری را به جریان او واگذار کند و از نامزدی او برای ریاستجمهوری لبنان حمایت نکرد.
لذا با توجه به جایگاه ایران در لبنان و نفوذ آن در بین شیعیان این کشور، مهمترین عرصه برای ایران به منظور گسترش جایگاه خود در لبنان و به دست گرفتن ابتکار عمل، حمایت از نامزدهایی است که تضمینکنندة بقای استمرار مقاومت اسلامی و بقای سلاح آن میباشند.
نقش ابزاری سمیر جعجع در سیاستهای اسرائیلی طی جنگ داخلی موجب شده است تا وی در دورة جدید با ائتلافهای حزبی ـ سیاسی با جنبلاط و سعد حریری، به جبههسازی در مقابل حزبالله اقدام کند و حاشیه امنیتی خود را افزایش دهد.
ـ حلقه ضعیف گروههای مارونی در جبهه 14 مارس، حزب کتائب و امین جمیل است که به علت ضعف شخصیتی، کمتر از سایر گروههای مارونی، مواضع افراطی از خود نشان داده است، ولی همواره از سوی اسرائیل مورد اهتمام بوده تا در پروژههای سیاسی ـ امنیتی لبنان به کارگیری شود.
رژیم صهیونیستی خود را مهیای اجرای طرح گسترده حمله به غزه برای نابودی دولت حماس و همچنین اشغال بخش وسیعی از خاک کشور لبنان برای عقب راندن حزبالله از مرز به طرف داخل لبنان کرد تا امنیت بیشتری برای شهرکهای صهیونیستنشین در سرزمینهای اشغالی ایجاد کند.
این رژیم با اتکا بر قدرت نظامی خود و هیمنهای که از ارتش صهیونیستی در اذهان جهانیان به ویژه اعراب و مسلمانان ایجاد کرده بود، حمله گستردهای را علیه مناطق مختلف لبنان به ویژه مناطق مسکونی حزبالله آغاز کرد."