چکیده:
معرفت نفس یا خودشناسی در همه فرهنگهای بشری اهمیت دارد و در دین، حکمت، اخلاق و عرفان بر خودشناسی تاکید میشود. پیام معروف سقراط این بود که «خود را بشناس» و خودشناسی در حکمت سقراط مبنای اخلاق و فضیلت است. اساسا غایت حکمت، استکمال نفس انسانی است. دین نیز برای استکمال نفس و نجات و فلاح آن است و نیل به این غایت بدون معرفت و تربیت نفس میسر نیست. ازاینرو، قرآن کریم و روایات اسلامی بر اهمیت معرفت نفس بهعنوان برترین معرفت و کلید حکمت و فضیلت تاکید دارند و رسالت انبیای الهی را تعلیم و تزکیه انسان معرفی میکنند. این آموزه موجب شده حکما و عرفای اسلامی موضوع معرفت نفس را بهطور جدی پیگیری کنند. حکمت الهی در این دیدگاه، سفری است برای به کمال رسیدن نفس از راه علم و عمل. به همین دلیل، ملاصدرا حکمتش را در چهار مرحله از سفر نفس (اسفار اربعه) تنظیم کرده است. حکمت نظری، بنیادهای معرفتی و مبدا و منتهای چنین سفری را ارائه میدهد و حکمت عملی راه و شیوه نیل به این غایت را تبیین میکند. مفهوم «اسفار اربعه» برگرفته از عرفان است که بر محور سفر نفس است و سالک، همان نفس مسافر است. عرفان عملی شیوه طی این سفر را بیان میکند و عرفان نظری دستاوردهای این سفر و جغرافیای عالمی را که این سفر در آن واقع میشود، تبیین میکند. آنچه این نوشتار پیگیری میکند، تبیین ابعاد معرفت نفس و نقش این معرفت در استکمال نفس انسانی است. برایناساس، نخست تبیین میشود که معرفت نفس ابعاد گوناگونی دارد و با روشهای گوناگون تجربی، عقلی، نقلی و شهودی بهدست میآید. با بهکارگیری این روشها شاخههای مختلف علمی در معرفت نفس شکل میگیرد؛ مانند روانشناسی، علم النفس فلسفی، معرفت النفس عرفانی و نفسشناسی دینی و سپس تاثیر انواع خودشناسی بر خودسازی و سلوک بررسی میشود.
Psychology or self-knowledge matters in all cultures and [that is why] religion، philosophy، ethics and mysticism lay stress on self-knowledge. Socrates' well-known message was "know yourself". In Socratic philosophy، self-knowledge is the foundation of ethics and virtues. Philosophy basically aims at perfecting human soul and so does religion. It is not possible to attain this goal without knowing and training the soul. It is because of this that the Glorious Quran and Islamic traditions give importance to self-knowledge as the best kind of knowledge and as a key to wisdom and virtues، considering education and purification as the goal of divine prophets' mission. This has prompted Muslim philosophers and mystics to take the subject of self-knowledge seriously into account. According to this approach، theosophy is a journey towards perfecting one's soul theoretically and practically. That is the reason why Mulla Sadra has called his magnum opus on philosophy 'four journeys' (al-asfar al-arba’a) corresponding with four spiritual journeys. Theoretical philosophy offers the epistemic foundations of this journey plus with its origination and destination، whereas practical philosophy tells us how we can reach the said destination. The concept of 'four journeys' is borrowed from ‘irfan (Islamic mysticism) which is based on spiritual journey and in which the wayfarer is the soul that journeys. Practical mysticism tells us how we can undergo the journey and theoretical mysticism explains its achievements and the spiritual geography where this journey takes place. The present article explains the dimensions of the self-knowledge and its role in completing human soul. According to the author، self-knowledge has different dimensions which can be followed through empirical، intellectual، religious and mystical methodologies. With the application of these methodologies، out will come different sciences related to self-knowledge. These sciences include psychology، philosophical self-knowledge، mystical self-knowledge and religious self-knowledge. He will also assess the impacts of self-knowledge on self-building.
خلاصه ماشینی:
"در حکمت و عرفان می گویند نفس انسان (یعنی خود حقیقـی انسـان ) بـدن نیست ، بلکه امر مجردی است که گاه به آن «روح » و زمانی به آن «نفس » مـی گوینـد و در تعریف آن گفته اند «کمال اول لجسم طبیعی آلی » (ابن سـینا، ١٣٧٥، ص١٠)؛ نفـس کمـال اول برای جسم طبیعی دارای قواست .
سطح هـای اول ، دوم و هفـتم ، یعنـی خودآگـاهی حضـوری ، خودآگـاهی حصـولی و خودشناسی درون نگرانه ، شخصی جزئی و از آن افراد انسانی است ، ولی سطح های سوم تا ششم ، یعنی انسان شناسی در روان شناسی ، فلسفه ، دین و عرفان نظری کلـی و مربـوط بـه نوع انسان است و حاصل آن چهار رشتة علمی (dicipline) است .
اما تفاوت معرفت نفس با شناخت های دیگر در این اسـت کـه راه آن به گونة بی واسطه در دسترس است و اگر کسی بخواهد این راه را بپیماید، می تواند.
هـیچ یـک از ایـن شـناخت هـا به تنهایی کافی نیستند؛ یعنی همة حقیقـت انسـان را نمـی تـوان از راه خودشناسـی فـردی شناخت و همة حقیقت خود را نمی توان با انسان شناسی کلی شناخت ؛ زیـرا فـرد غیـر از خصوصیات مشترک انسانی ، خصوصیات فردی هم دارد.
بنابراین ، نظر به نفـس ، نظـر بـه صـورت اجمالی عالم و همة هستی است و ازاین رو، معرفت نفس در خداشناسی ، انسـان شناسـی ، جهان شناسی و دین شناسی سودمند است ."