چکیده:
مبحث خیال که از مباحث مهم و اساسی در فلسفه و عرفان اسلامی است، بعد جهان شناختی و معرفت شناختی عظیمی دارد. ابن سینا از نخستین کسانی است که در این باب سخن گفته است. او خیال را در حوزه جهان شناسی واسطه عالم مادی و عقلی دانسته و در حوزه معرفت شناسی، با ایجاد تفاوت میان دو قوه ادراکی خیال و متخیله، با دو رویکرد متفاوت خیال معطوف به حس و خیال معطوف به عالم عقول را مورد توجه قرار داده است. ویژگی اتصاف به اوصاف و عوارض مادی، متعلق به خیال متصل معطوف به حس است و خیال متصل معطوف به عالم متعالی از ویژگی های متعالی، از جمله قدرت خلاقیت، تصرف در نفس و تصرف در عالم طبیعت برخوردار است. در این مقاله با روش اسنادی ـ تحلیلی تلاش کرده ایم منزلت معرفت شناختی و وجودشناختی خیال را در اندیشه ابن سینا به تصویر کشیده و اثبات کنیم که تمام آنچه در عرفان و فلسفه های پس از وی در این باب گفته شده به نحوی متاثر از اندیشه های این بزرگ فیلسوف بوده است.
خلاصه ماشینی:
"ابن سینا در برخی موارد از جمله بحث نبوت ، خواصی را برای قوه خیال قائـل مـیشـود کـه تفاوت بنیادی با حس دارد، ضمن اینکه با صراحت از عوالم سه گانـه حـس ، خیـال و عقـل نیـز سخن گفته است : «إذا کان العوالم ثلاثا عالم حسی و عالم خیالی و وهمی و عالم عقلی » (ابن سینا، ١٣٢٦، ١٣١) و عالم خیال را عالمی بین عالم محسوس و معقول معرفی میکنـد.
(همو، ١٤٠٤ج ، ج ٢، ١٥٤) این نکته مهمی است که ابن سینا متذکر میشـود و سـرانجام در بحـث نبـوت آن را تکمیـل میکند؛ اینکه ممکن است بعضی انسان ها با قوه متخیله شدیدی آفریده شـوند کـه حـس بـرآن حاکم نباشد، یعنی قوه متخیله میتواند خود را از تسلط حواس رهائی بخشد والتفات کاملی بـه عقل و معانی عقلی پیدا کند.
ابن سینا در بخش طبیعیات شفا فعل قوه متخیله را در دو وجه تشریح مینماید: گاه فعـل قـوه خیال مانند اشتغال نفس با حواس ظاهری است که همان خیال منتسب به حـس اسـت ، در واقـع در این مرحله خیال از صور ذخیره شده در حس مشترک بهره مـیگیـرد (همـو، ١٤٠٤ج ، ج ٢، ١٥٣).
ابن سینا در رساله نفس سه برهان برای اثبات جسمانی بودن قوه خیال متصـل بـه حـس ارائـه مینماید: اول : قوه خیال صور غایب را با لواحق ماده در مییابد، زیرا صـورت خیـالی مثـل صـورت زید، با مقدار محدود، وضع مخصوص و رنگ خـاص در خیـال اسـت و جانـب راسـت آن در جانبی از خیال و جانب چپ آن در طرف دیگر خیال قرار دارد."