چکیده:
فخر رازی در اوایل حیات علمی خود سخت از نقش عقل در حوزه دین دفاع می کرد اما در دوران متاخر، برد عقل در حوزه الهیات را محدود دانسته و نقل و شهود را کارآمدترین ابزار می داند. او برهان، قرآن و عرفان و به تعبیری دینداری و خردورزی را با هم قابل جمع می بیند و به جایگاه برتر نقل و شهود اذعان می کند، فهم دین را به وسیله عقل لازم و یکی از مهم ترین کارکردهای عقل را فهم باورهای دینی و رفع تعارض و تناقض از مدعیات دینی می داند. تمام تعریف و تمجیدی که رازی از جایگاه خرد و خردورزی به عمل می آورد، به همین کارکرد عقل برمی گردد. در این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی و انتقادی به ترسیم هندسه معرفت دینی رازی پرداخته و دیدگاه وی در باب جایگاه هر یک از اضلاع این شکل هندسی و چگونگی ترتب آنها بر یکدیگر مورد بررسی قرار گرفته و به این نتیجه می رسد که هندسه معرفت دینی وی مثلثی است که اضلاع آن را قرآن، عرفان و برهان تشکیل می دهد. عقل نقش مقدماتی و مبنایی برای حصول معرفت متعالی قرآنی و عرفانی دارد و کنار نهادن آن در هیچ مرحله ای موجه نیست.
خلاصه ماشینی:
"(رازی، ١٣٨٣، ٣١) او در ادامه به سخن حلاج استناد مینماید و به مقام فنای فیالله اشاره میکند: الوجد یطرب من فی الوجود راحته و الـوجد عنـــد وجود الـــحق مفقـود قـد کان یطربنی وجــــدی فغیبنی عن رؤیة الوجود من فی الوجود مفقود (رازی، ١٣٨٣، ٣١) نهایتا وی شیوه شهودی را برای وصول به حق و فناء در او میپذیرد و تا جایی پیش میرود که میگوید تا سالک پا در این طریق ننهد و به مقام فنا نرسد هرگز آنچه را میجویـد نخواهـد یافت : «لمعان ینبوع نور اعظم جلال اقدس حق از مشرق أفمن شرح الله چون طالع شود، نه حس ماند نه خیال ، نه وهم نه عقل ، نه طلب نه طالب ، نه مطلوب موجود ماند، و او بود که موجود بود و از این مقام تا چاشنی نکنی، نجوئی و کل میسر لما خلق له »؛ زان می خوردم که روح پیمانه اوست زان مست شدم که عقل دیوانه اوست دودی بـه مـن آمـد آتـشی در مـن زد زان تیـــغ کـه آفتـــاب پروانه اوست (همان جا) نتایج مقاله فخر رازی در مرحله اول زندگی علمی خویش یک عقل گرای تمـام عیـار بـوده اسـت ، تـا آنجا که منقولات را تنها در پرتو تأیید عقل معتبر میداند."