چکیده:
تاریخی نگری یکی از روش های فیلسوفان غربی در بررسی متون دینی است که طی دهه های اخیر در میان روشنفکران مسلمان نیز رواج یافته است. در این نگرش، معرفت دینی تاریخ مند تلقی شده و به هیچ وجه قابل تسری به زمان های دیگر نیست؛ به تعبیر دیگر میان دوره های معرفتی نوعی گسست وجود دارد. بر همین اساس قرآن که متن اصلی مسلمانان محسوب می شود نیز همواره در معرض تفاسیر و برداشت های مختلف قرار گرفته است اما هیچ کدام از این خوانش ها مطلق نیست بلکه هر فهمی از این متن تاریخ مند بوده و تحت تاثیر زمینه های متن در دوره های زمانی متفاوتی شکل گرفته است. طرف داران این نگرش در دنیای اسلام، تاکید می کنند که قرآن یک محصول فرهنگی و مختص عصر نزول است و نمی تواند در زمان های بعدی نیز یک متن مرجع قرار گیرد؛ بر این اساس، باید رویکرد جزم اندیشانه نسبت به هر نوع معرفت دینی متخذ از قرآن را کنار نهاد و به قهرآن به عنوان یک پدیده تاریخی نگریست. بررسی ادعاهای طرف داران این نگرش نشان می دهد که برخی مبانی تاریخی نگری مخدوش و قابل نقد است و گرچه این رویکرد در برخی تعالیم دینی و به ویژه فقهی قابل پیگیری است، چراکه در تاریخ اندیشه اسلامی و روش های فهم در متون دینی چنین سابقه ای وجود دارد، اما نمی توان آن را به همه آموزه های دینی تسری داد و با عینک تاریخی به همه تعالیم دینی نگریست.
خلاصه ماشینی:
"(166 با توضیحی که درباره تاریخینگری ارائه شد میتوان چنین نتیجه گرفت که هر سه رویکرد تاریخی معرفی شده ، در یک اصل مهم با یکدیگر اشتراک دارند و آن اصل نگـاه تـاریخی بـه متون دینی و قرآن است ، به طوری که بر اساس این اصل نمیتـوان قـرآن یـا هـر مـتن دینـی را فراتاریخی دانست بلکه این متون خاص دوره شکل گیری خود هستند و تحت تأثیر زمینـه هـای فرهنگی و اجتماعی آن عصر شکل گرفته اند.
به عبارت دیگر، نوع سخنان این گروه به جای اینکه بر ساخته از دلیل باشد، برخاسته از علت است ، یعنـی چـون در مواقـع بسـیاری شـاهد تأثیرپـذیری انسـان از فرهنـگ و اوضاع و احوال زمان بوده اند آن را به همه انسانها تعمیم داده اند و قائل به این نظر شده انـد، امـا در کلمات آنها دلیلی وجود ندارد مبنی بر اینکه انسان بالضروره نمیتواند فارغ از تأثیر زمـان و مکان و تاریخ خود، معنا یا پیامی را همان گونه که هست تلقی نماید (رشاد، ١٣٨٩).
سنت ، پیش داوری و فهم از نظر گادامر دائما در سیلان و جریان و صـیرورت اسـت ؛ در حـال یکـه در بسیاری از مسائل نه برای یک فرد یا افراد معاصر بلکه طی قرن های متوالی شـاهدیم کـه رأی و نظرات مشترکی وجود دارد و این مسئله به ویژه در برداشت از متـون اسـلامی بـه وضـوح دیـده میشود که همه در اصول مشترکند، با اینکه چهارده قرن از زمان متون اصلی میگذرد."