چکیده:
وقت شرعی نماز جمعه به معنای دو رکعت نماز از دو ناحیه ابتدا و انتهای وقت نیازمند بررسی است. در مقدمه به علت اهمیت نحوه تعبیر از نماز جمعه در روایات، تعابیر مختلف بررسی و نتیجه گیری شده و استعمال صلاة الظهر برای نماز جمعه، مورد تردید است. در بدنه اصلی مقاله، دو بخش ابتدای وقت نماز جمعه و انتهای آن، جداگانه پیگیری و به واسطه اجماع و روایات متعدد، اثبات شده است که اول وقت نماز جمعه زوال خورشید است. در بحث انتهای وقت نماز جمعه نیز، بعد از بیان شش نظر – به میزان زمان خطبه ها و نماز جمعه، یک ساعت بعد از زوال، رسیدن سایه به اندازه جسم سایه دار، امتداد به میزان وقت ظهر، رسیدن سایه به دو قدم و تضییق مطلق – و بررسی جداگانه ادله هریک از اقوال، قول به تضییق عرفی وقت نماز جمعه به علت وجود روایات متعدد دال بر تضییق و نبود شاهد واضحی بر هیچ یک از تضییقات بیان شده، ترجیح داده شده است.
خلاصه ماشینی:
در بحث انتهای وقت نماز جمعه نیز، بعد از بیان شش نظر – به میزان زمان خطبهها و نماز جمعه، یک ساعت بعد از زوال، رسیدن سایه به اندازه جسم سایهدار، امتداد به میزان وقت ظهر، رسیدن سایه به دو قدم و تضییق مطلق – و بررسی جداگانه ادله هریک از اقوال، قول به تضییق عرفی وقت نماز جمعه به علت وجود روایات متعدد دال بر تضییق و نبود شاهد واضحی بر هیچیک از تضییقات بیانشده، ترجیح داده شده است.
در برخی روایات ابتدای وقت ظهر در روز جمعه هنگام زوال بیان شده است؛ مانند صحیحه إسماعیل بن عبدالخالق: «و روی الحسین بن سعید عن صفوان عن إبن مسکان عن إسماعیل بن عبدالخالق قال: سألت أباعبدالله علیه السلام عن وقت الظهر فقال بعد الزوال بقدم أو نحو ذلک إلا یوم الجمعة أو فی السفر فإن وقتها حین تزول الشمس.
دلیل این قول از یک سو، روایات متعددی است که وقت نماز جمعه را مضیق دانسته و از سوی دیگر روایتی خاص از امام باقر علیه السلام است که در فقیه 4 به صورت مرسل و در مصباح المتهجد 5 از حریز از زراره نقل شده است.
مانند صحیحه عبدالله بن سنان که در آن از پیامبر صلیالله علیه و آله نقل شده است که پیوسته نماز جمعه را بعد از رسیدن سایه شاخص به اندازه شراک (بند کفش) اقامه میکردهاند و این میزان تأخیر با مضیقبودن وقت نماز جمعه قابل جمع نیست.
نکته دیگری که در کلام محقق خویی مبهم است، چگونگی ظهور روایات تضییق، در تضییق حقیقی و همچنین نحوه تعارض صحیحه عبدالله بن سنان که وقت نماز جمعه پیامبر صلیالله علیه و آله را رسیدن سایه به اندازه بند کفش دانسته، با تضییق عرفی است؛ زیرا ایشان نیز همان، ص 346.