چکیده:
نظرگاه آقاعلی مدرس در حل مسائل مطرح شده درباره «وجود رابط»، ناشی از مبانی هستی شناسانه و معرفت شناسانه دقیقی است که این جستار خواهان طرح شماری از آنهاست. علم، فهم، فطانت و بصیرت به حیثیات، حق ذاتی حکمت است و این مهم بهدست حکیم زنوزی در رساله وجود رابط به بیانی شیوا تمکین می شود. از نتایج این جستار که از خلال توصیف تحلیلی آرای زنوزی به دست آمده، می توان به بهره گیری از قاعده «حیثیات» به عنوان روش متافیزیکی و عقلانی اشاره کرد که این امکان را برای آقاعلی مدرس طهرانی فراهم می آورد تا با اعمال این روش منحصربه فرد، از یکسو به جمع میان دیدگاه های گوناگون و حل مسئله فلسفی در پرتو علوم عقلی مختلف موفق شود و از سوی دیگر، دچار کاستی های قرائت های متضاد و تحلیل های خشک و تقلیل انگارانه منطقی و زبانی نگردد. ایشان با معرفی عقل به عنوان قوه «فعال تحلیل گر» و نیز اهمیت اعتبارات و لحاظ های ذهنی، موضعی در پیش می گیرد که حکیمان بعد از وی، آگاهانه یا ناآگاهانه از وی در حل مسائل عقلی پیروی کرده اند.
The solution Agha Ali Muddarris presents for the problems of 'copulative being' is based on certain precise ontological and epistemological foundations some of which the present study aims to unveil. Discerning modes and understanding them is the intrinsic right of philosophy and that is why in his Treatise on Copulative Being، Zinoozi، the sage، sheds light on this issue. According to this study، the application of the rule of 'modes' allows Agha Ali، who himself discovered it، to reconcile between conflicting philosophical views on the one hand and to avoid the flaws and setbacks of having conflicting readings and dry logical and lingual reductionist analyses. Introducing reason as an active analyzer and relating the importance of mental modes، he used an approach which is knowingly or unknowingly followed by later philosophers for solving philosophical issues.
خلاصه ماشینی:
"از نتایج ایـن جسـتار کـه از خـلال توصـیف تحلیلی آرای زنوزی به دست آمده ، می توان به بهره گیری از قاعـده «حیثیـات » بـه عنـوان روش متافیزیکی و عقلانی اشاره کرد که این امکان را برای آقاعلی مدرس طهرانی فراهم می آورد تـا با اعمال این روش منحصربه فرد، از یک سو به جمع میان دیدگاه هـای گونـاگون و حـل مسـئله فلسفی در پرتو علوم عقلی مختلف موفق شود و از سوی دیگر، دچار کاسـتی هـای قرائـت هـای متضاد و تحلیل های خشک و تقلیل انگارانه منطقی و زبانی نگردد.
تفکیک مقام صدق از مقام حکم در ادامه با اشاره به عام بودن قاعده فرعیـت ، از تفـاوت مقـام صـدق و حکـم ، پاسـخ بـه اشکالی مقدر و یکی از پاسخ های اشکال بر قاعده فرعیت بحث می کنیم : ملاعبـدالله بـر ایـن مطلبـی کـه از تهـذیب المنطـق نقـل کـردیم (و لابـد فی الموجبـة مـن وجودالموضوع ) حاشیه کوچکی دارد، ولی در توضیح «و لابد فی الموجبة » می گویـد «ای فی صدقها»؛ یعنی مناط صدق قضیه موجبه ، وجود موضوع است و حتما وجود موضـوع لازم است ؛ برخلاف سالبه که صدق آن متوقف بر وجود موضوع نیست ."