چکیده:
برهان «اثبات قوه و ماده حامل آن برای حادث زمانی» از جمله براهینی است که فلاسفه در طول تاریخ در بحث های مقدماتی حرکت، به آن استناد می کنند. هرچند با نگاهی اجمالی به بیان های متداول از این برهان، وجود اشتراک لفظی واژه «امکان» در حد وسط استدلال رخ می نماید که این امر سبب اختلال در اعتبار برهان می شود. حل این مسئله بر اساس مبانی حکمت مشاء غیرممکن است؛ ولی اهمیت مطلب باعث شد متفکران اسلامی به خصوص پیروان مکتب حکمت متعالیه، با بازگرداندن آن به اشتراک معنوی و در نهایت توجیه مسئله با توجه به محتوای اصالت وجود و حرکت جوهری، به حل آن بپردازند؛ هرچند با نظر به آرای استاد جوادی آملی در این باره، اشکالات احتمالی دیگری در این برهان رخ می نماید. این مقاله با روشی توصیفی ـ تحلیلی درصدد رفع اشکالات موجود در مقدمات و در نهایت تثبیت برهان برآمده است.
خلاصه ماشینی:
"از این تعریف دانسته میشود که اولا، حوادث زمانی جملگی ممکـن الوجودنـد؛ ثانیـا، آنهـا بـه موجودات عالم ماده محدودند؛ زیرا عدم وجود آنها در زمانی، قابل جمع با وجودشان نیست و ایـن همان عدم مقابل و غیرمجـامع اسـت (صـدرالمتألهین ، ١٩٨١، ج٣، ص٥٠)، در حـالی کـه بـرای مجردات که مافوق زماناند، فقط عـدم مجـامع مطـرح مـیگـردد (طباطبـایی، ١٤٢٤، ص٢٨٧).
از مباحث پیشین روشن میگردد که امکان و وجوب در مبنای حکمت متعالیـه ، اولا و بالـذات اوصاف وجودند؛ زیرا نمیتوانند اوصاف نفسی ماهیت باشـند، در حـالی کـه بـه وجـود نیـز حمـل میشوند (همان، ص١٨/ شیروانی، ١٣٨٤، ج١، ص١٥٢)؛ پس امکانی را کـه در امکـان ذاتـی بـه ماهیت نسبت داده میشود، در واقع ابتدائا و بالذات به وجـود آن ماهیـت نسـبت داده مـیشـود و عروض امکان برای ماهیت یک امر تحلیلی است (مطهری، ١٣٥٨، ج١٠، ص١٢٦) و این عروض زمانی رخ میدهد که عقل ، ماهیات و مفاهیم را موضوع احکام قرار دهـد؛ ولـی در حقیقـت ، ایـن وجود عینی است که موضوع حقیقی احکام میباشد.
با توجه به اصالت وجود، وجود اولا و بالذات موضوع حمل ها و اتصافهاسـت ؛ یعنـی بازگشت همـه حمـل هـا بـه گونـه ای از راه همـین وجـود اصـیل و حقیقـی مـیباشـد؛ بنـابراین حمل هایی که میان ماهیات و معقولات ثانی فلسفی همچـون وجـوب و امکـان واقـع مـیشـود، همگی بالعرض و ثانیا بوده، بازگشت شان به حمـل هـای حقیقـی اسـت ؛ زیـرا بـر اسـاس اصـالت وجود، میتوان گفت «امکان نیز از ماهیت سلب میشود» و در واقع ماهیـت از حـوزه جاعلیـت و فاعلیت و علیت بالذات و حقیقی بیرون است و این امور، بالعرض والمجاز بـه ماهیـت نسـبت داده میشوند (مطهـری، ١٣٥٨، ج١٠، ص٢٣٤)."