چکیده:
پس از تشکیل جمهوری ترکیه، سیاست خارجی این کشور رویکردی غرب محور داشت. در نتیجه این رویکرد،
منافع ملی ترکیه به همکاری با ساختارهای سیاسی امنیتی غرب کاهش یافت. هر چند در مقاطعی کوتاه این رویکرد توسط برخی احزاب (حز رفاه) به چالش کشیده شد، تا ظهور حزب عدالت و توسعه همچنان تداوم
داشت. راهبرد حزب عدالت و توسعه برخاسته از این واقعیت بود که ترکیه دو عمق تاریخی و راهبردی دارد و اینکه سیاسوت پیشین، ترکیه را در یک دوگانگی محبوس کرده و امکان ارتباط با محیط پیرامونی و محیط فرهنگی را از آن گرفته بود. بازگرداندن عمق تاریخی و استفاده و بهره گیری از عمق ژئوپولتیک ترکیه از اولویت های سیاست حزب عدالت و توسعه است. حاصل چنین گشایشی روابط ترکیه با خاورمیانه، اوراسیا، بالکان، قاره افریقا (در کنار حفظ همکاری با غرب) است. این سیاست امروز به «نئوعثمانی گرایی» معروف شده است.
خلاصه ماشینی:
"در سیاست خارجی این حزب برخلاف احزاب سابق، ترکیه در حوزههای مختلف تمدنی پذیرفته میشود تا جایی که امروز علاوه بر حفظ روابط و همکاری خوب با غرب (اتحادیه اروپا و امریکا) در حوزه خاورمیانه، اوراسیا، بالکان و قاره افریقا نیز موفقیتهای فراوان داشته است.
در نتیجة چنین رویکردی، عملا ترکیه موقعیت خود را در مناطق مختلف جهان، به خصوص خاورمیانه از دست داد تا جایی که سیاست خارجی این کشور در چارچوب محدود، فرایند الحاق به اتحادیه اروپا و همچنین به عنوان همپیمان راهبردی امریکا در منطقه یا عضو ناتو قابل تحلیل بود.
امروز ترکیه با دبیرکلی پروفسور اکملالدین احسان اوغلو، یکی از روشنفکران ترک در سازمان کنفرانس اسلامی، نقش خود را در این سازمان فعالتر کرده است؛ در شورای همکاری خلیج فارس به عنوان «شریکی ویژه» پذیرفته شده است؛ از سران عرب خواسته است عضو ناظر در «اتحادیه عرب» شود؛ در قاره افریقا به پیروی از «سیاست گشایش به سوی افریقا» عضو ناظر اتحادیه افریقا شده است؛ در مناطق اوراسیا علاوه بر تعریف مفهوم جدیدی از اوراسیا، در در ترتیبات امنیتی این منطقه شریک روسیه شده است؛ در مناطق آسیای مرکزی و قفقاز هم از ساختار جدیدی با عنوان «کشورهای ترکزبان» حمایت میکند که مرکزیت و محوریت آن ترکیه خواهد بود؟ در منطقه بالکان صاحب نفوذ و موقعیتی راهبردی است و هنوز هم بسیاری از لایههای اجتماعی این منطقه به هژمونی فرهنگی ترکیه ایمان دارند."