چکیده:
وقوع حملات بمبئی و شکل گیری بحران امنیتی در شبه قاره موجب شد بار دیگر شبح جنگ در جنوب آسیا
ظاهر شود. این مساله نشان می دهد وضعیت امنیتی نظامی جنوب آسیا بسیار شکننده و آسیب پذیر است. در چنین فضایی کوچک ترین پدیده ضد امنیتی به تنش و تعارضی فراگیر و جدی تبدیل می شود. چرا؟ نوشتار حاضر در پی آن است که با اتکا به الگوی امنیت منطقه ای «باری بوزان» به تحلیل ابعاد و جوانب ریشه های منازعه در جنوب آسیا بپردازد و آثار این تنشها و تعارضات را بر گروه های جهادی در این منطقه
بررسی کند. بر این اساس، شکل گیری گسست ساختاری در شبه قاره هند موجب ایجاد فضای دو قطبی رقابتی بین هند و پاکستان شده و اختلافات جغرافیایی - سیاسی چون «کشمیر» و رشد و گسترش فعالیت شبکه های جهادی را در پی داشته است. حملات بمبئی و پدیده های مشابه آن قادرند «جهاد گرایی» را به عنصری فعال در این ساختار شکننده امنیتی تبدیل کنند.
خلاصه ماشینی:
"حال مهمترین سؤال این است که منشأ «تداوم بیثباتی» و «تعارض راهبردی» بین هند و پاکستان چیست؟ اینکه همواره کوچکترین حوادث قادر است دو قدرت اتمی جنوب آسیا را رویاروی یکدیگر قرار دهد و آنها را تا سرحد جنگ و درگیری بکشاند، در چه بستری نضج میگیرد؟ در این پژوهش سعی شده است با بهرهگیری از «الگوی امنیت منطقهای» باری بوزان ابتدا به تحلیل ریشههای منازعه پرداخته شود و سپس نحوه تأثیر و تأثر آن با یک پدیده همذات دیگر یعنی «جهادگرایی اسلامی» و شبکه جهادی مورد ارزیابی قرار گیرد.
شاهد این مدعا سخنان عبدالله غزنوی، سخنگوی لشکر طیبه، است که گفته است: «تا زمانی که هندوها در منطقه کشمیر حضور داشته باشند به عملیات نظامی خود ادامه خواهند داد و مبارزه مسلحانه برای آزادی کامل کشمیر با توجه به مواضع برخی کشورهای عضو ناتو در قبال تحولات بوسنی که سبب اتخاذ رویکردهای ضد صربها شد، به نظر میرسد فعالیت برخی گروههای جهادی، از جمله سرویس امنیتی پاکستان، بستری مناسب برای پیگیری اهداف و منافع ناتو از طریق این گروهها بوده است.
3. افزایش تنش بین هند و پاکستان موجب تمرکز توان نظامی ـ امنیتی پاکستان در مرزهای شرقی این کشور میشود و انتقال نیروهای نظامی از مرز مشترک با افغانستان و مناطق قبایلی به مرز هند، فشار را از گروههای القاعده و طالبان برخواهد داشت و فضای تنفسی و قدرت مانور بیشتری به تمام گروههای جهادی خواهد داد."