چکیده:
امروزه معنی متن در ادبیات تطبیقی متفاوت با گذشته است و هرگونه متنی چه نوشتاری ، دیداری یا شنیداری در حوزة کاری این رشته قرار دارد. علاوه بر این ، امروزه رشتة ادبیات تطبیقی در ارتباطی تنگاتنگ با دیگر رشته های دانشگاهی است و خصوصیت اصلی این رشته ، بینافرهنگی و بینارشته ای بودن آن است که البته در این میان نباید نقش نقد ادبی و تاثیرگذاری آن بر گسترش ادبیات تطبیقی و ارتباط آن با دیگر رشته ها را فراموش کرد؛ نقدها و نظریه های ادبی ای که ریشه در علومی چون زبان شناسی ، روان شناسی ، علوم سیاسی ، تاریخ ، فلسفه ، علوم اقتصادی و اجتماعی و ... دارند. نگارنده در این مقاله کوشیده است با استفاده از رویکرد تاریخ گرایی نو ـ که بیشتر وام گرفته از تاریخ و علوم سیاسی است ـ رابطة دوسویة متن (در اینجا ترانه های «ای ایران » و «هویت من ») و بستر را بررسی کند. به دیگر سخن ، نویسنده با استفاده از متنی جز متن نوشتاری و با رویکردی تاریخی و سیاسی نشان می دهد که چگونه متن ، برخاسته از بستری است که در آن شکل می گیرد و چگونه متن به بستر شکل می دهد و در راستای تقویت گفتمان غالب یا در مخالفت با آن و اعتراض بدان ، گفتمان ایجاد می کند.
خلاصه ماشینی:
"٣. ٤ ترانة «هویت من » و شکل دهی به دو گفتمان گوش بده تا بگم به تو نیتمو دارن از بین می برن هویتمو ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1 Three Hundred (300) 2 Zack Snyder تاریخ خاک سرزمین آریایی داره فریاد می زنه تا ما بیاییم پس حالا وقتشه بشنوی که ایران ، وطن من ، همون کشوری که بعد هفت هزار سال ، ایران ، سر پاست هنوزم دل ایرانیان ، دریاست بشنو هم وطن من اینو از یاس که واسة وطنم منم سرباز بگیر به دستت پرچم ایران و بگو نگین دست هستی ایرانه بدون اعتراض من می شه مثل گلوله شلیک بیا با هم بخونیم سرود ملی خواهر و برادر من ای هم وطن تمدن ایرانیا هست در خطر همة ماها سربازای زیر پرچمیم نمی ذاریم از ما بگه هر اجنبی واسه ما ایرانیا ملاک هر نفره که روی گردن ما پلاک فروهره اتحاد ما واسه دشمن اضطرابه اسم ایران واسه ما مایة افتخاره احترام ما به ایران یه خار تو چشم کسایی که می خوان بزنن ضربه بهش مثل تشنگی گندم به آب حس نم نم بارون بوی خاک مثل تو، مثل چشمه پاک ، بوی خاک وطن عشق تو توی قلبمه خوندن از وطن ، حس منه عشق من ، خاک میهنه ایران می خوای بگی ما اومدیم از یه نسل وحشی ؟ پس یه نگاهی بنداز به تخت جمشید داری اسم ایرانو بد جلوه می دی که اسمت رو بزرگ بنویسند رو جلد سی دی ؟ دارم هدفتو تو دفترم می نویسم می دونم که واسه چی ساختی فیلم سیصد می دونم دلت ساخته شده از سنگ و سرب جای اینکه با هنر بسازی فرهنگ صلح توی این تیرگی روابط هوای مه آلود می خوای که ماهی بگیری از آب گل آلود ولی به تو می گم اینو با زبان اصلیم که ایران هرگز نمی شه تباه و تسلیم خدا به تو داده دو تا چشم بینا ببین کتاب های سعدی و ابن سینا یا به فردوسی و خیام ، یا مولانا رومی همیشه توی تمدن ما بالا بودیم ولی یاس نمی تونه ساکت شه اسم ایران بازیچة یه مشت ناکس شه هدفتو پاره می کنم با تیغ ایمان تو کی هستی که بگی از تاریخ ایران مثل تشنگی گندم به آب حس نم نم بارون بوی خاک مثل تو، مثل چشمه پاک ، بوی خاک وطن عشق تو توی قلبمه خوندن از وطن ، حس منه عشق من ، خاک میهنه ایران کوروش کبیر بود صلح رو آغاز کرد یهودیا رو از بند بابل آزاد کرد کوروش ساخت کتیبة حقوق بشر واسه همینه که دارم یه غرور قشنگ به ایرانم و ایرانم به تاریخ وطنم با خاک همین سرزمین آمیخته بدنم هرجای این کرة خاکی هستی هم وطن تا وقتی که خون تو می دوه در بدن حاضر نشو که خودتو راضی کنی که هر بیگانه با فرهنگ تو بازی کنه تاریخ ایران من هویت منه ایران ، دفاع از تو نیت منه تأکید ترانة «هویت من » بر حفاظت از آب و خاک ایران نیست ."